باسمه تعالی
ملت شریف ایران!
با توجه به خبرهای منتشر شده و فضای شدید امنیتی حاکم بر قم و ورودی های این شهر در رابطه با سفر قریب الوقوع آقای سید علی خامنه ای به شهر مقدس قم، همراه با هیئت بلند پایه و تلاش ایشان برای راضی نگه داشتن مخالفان، تایید مرجعیت خویش، گرفتن اجازه اجتهاد از مراجع برای فرزند خود سید مجتبی خامنه ای و چون همیشه در فشار و تنگنا قرار دادن مخالفان خود، نامه ی سرگشاده خویش را به آقای خامنه ای منتشر می کنیم تا اولا تمامی جنایاتی که زیر نظر ایشان و یا با فرمان مستقیم ایشان به وقوع پیوسته است را یاد آور شویم و در ثانی به علما، فقها، مراجع، روحانیون، مدرسین و طلاب قم اعلام کنیم که من أعان ظالما على ظلمه سلطه الله عليه (هرکس ظالم را در ظلمش یاری کند، خداوند او را تحت سلطه ظالم قرار می دهد). متذکر می شویم دیدار با آقای خامنه ای نه تنها تایید و تصدیق تمامی جنایات و اتفاقات دردناکی است که این حکومت مرتکب شده است، بلکه تکذیب و دروغ جلوه دادن تمامی تعابیر اسلامی و مفاهیم عمیق قرآنی است، زیرا قرآن بارها ظالمان را شکست خوردگان عرصه دنیا و آخرت معرفی کرده است و عالمان دینی، ابریاء و پرهیزگاران را ناصحان، مخالفان و دشمنان حقیقی ظالمان و مأمن و پناه مردم در مقابل طاغیان، طاغوتیان و ظالمان معرفی نموده است. در پایان یاد آور می شویم که دعا می کنیم این نامه بتواند تأثیری بر رفتار رهبر ایران گذارد و ایشان در پیشگاه مردم، از گناهان خویش توبه نماید، از ملت شریف ایران عذرخواهی کند و مردم را چون فرمان مولای متقیان امیر المؤمنین علیه السلام، ولی نعمت خویش بداند.
نامه سرگشاده مدرسین و طلاب قم و نجف به سید علی خامنه ای
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور مقام رهبری حکومت جمهوری اسلامی ایران، جناب آقای سید علی خامنه ای!
سلام علیکم
وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ*الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ (الزمر، 17 و 18)
و آنان كه خود را از طاغوت به دور مىدارند تا مبادا او را بپرستند و به سوى خدا بازگشتهاند آنان را مژده باد پس بشارت ده به آن بندگان من كه*به سخن گوش فرامىدهند و بهترين آن را پيروى مىكنند اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان.
لازم است در ابتدای سخن مستقیممان برای اولین بار با شما، روایتی از رسول مکرم اسلام صل الله علیه و آله وسلم را ذکر کنیم که حضرت صلوات الله علیه در جمع اصحاب فرمودند: انصر اخاک ظالما او مظلوما (برادر خود را چه ظالم باشد و چه مظلوم، یاری کن) اصحاب با تعجب پرسیدند که: ما عالم به وجوب یاری مظلوم هستیم، لیک ظالم را چه گونه یاور باشیم؟ حضرت صلوات الله علیه در پاسخ فرمودند: بکفّه عن الظلم (با بازداشتن او از ظلم).
ما متذکر شویم که ما عامل بیگانه نمی باشیم و به شدت نگران امنیت ملی و استقلال ایران هستیم. لذا خواهشمند است سعی نفرمایید با برچسب های همیشگی و تکراری این نامه را به فراموشی سپارید. لازم به ذکر است که این نامه فقط به دلیل انجام وظیفه شرعی و تکلیف امر به معروف و نهی از منکر به شما نوشته می شود و امید است مطالب مهم این نامه که کاملا مطابق فقه اسلامی و شرع مقدس با استناد به آیات قرآن کریم و احادیث شریف از رسول مکرم اسلام و اهل بیت علیهم السلام می باشد بر شما اثر گذار باشد و نتیجه آن تغییر رفتار غیر قابل دفاع حضرتعالی در وقایع و اتفاقات جاری مملکت و در تعامل با مردم باشد، که مردم همیشه ولی نعمت والیان هستند و وظیفه والیان سهل کردن امور معیشت مردم است.
جناب آقای سید علی خامنه ای!
انتقادات از رفتار شما این روزها و پس از وقایع اسفبار و کودتای انتخاباتی سال گذشته به بیشترین حد خود در دوران 22 ساله حکومتتان رسیده است. کودتایی که هر روز اسناد جدیدی از آن رو می شود و این اسناد شما را مسئول مستقیم این جنایت و خیانت بزرگ به ایران، مردم شریف ایران، اسلام و شرع مقدس اسلام اعلام می کند.
شروع این نقدها پس از نماز جمعه تاریخی روز 29 خرداد 1388 بود که چهره واقعی و موضع گیری صریح شما در رد اعتراضات مردم به نقض قانون و تقلب و تخلف مهندسی شده انتخابات، نمایان گشت. در آن نماز جمعه شما با لحنی کاملا دیکتاتور مئابانه هر سخنی جز سخن خویش را محکوم کردید و با اعلام مسئول خون های ریخته شده رهبران معترضان هستند، امر به سرکوب معترضان را دادید. این سخنان شما زمینه ساز فجایع ننگین روز 30 خرداد، کشتار معترضان و دستگیری های بسیار گسترده گشت.
جناب آقای سید علی خامنه ای!
مردم و تاریخ ایران هرگز نمی توانند فجایع کهریزک و اوین، دادگاههای نمایشی و سریالی، هتک حرمت مکرر دلسوزان و استخوان خورد کرده های نظامی که شما سنگش را به سینه می زنید و مشکلات عدیده سیاسی در سطح داخل و بین المللی همراه با رکود شدید اقتصادی و تحریم های مکرر به دلیل دیپلوماسی های غلط شما و رییس جمهور منتخب شما را در ذهن خود حک نکنند و به باد فراموشی سپارند.
جناب آقای خامنه ای!
اجازه دهید وقایع بیش از یک سال گذشته را مجددا یاد آورتان شویم تا شاید بحران سیاسی موجود را که متاسفانه دامن حوزه های علمیه را نیز گرفته است درک کنید. در حالی که سخنان جدید شما احساس خطر شدیدتان را کاملا نشان می دهد که شرایط کشور را حساس اعلام نموده اید. شما و همراهان شما بحرانی به وجود آورده اید که استقلال حوزه ها را نیز با حکومتی و دولتی کردن حوزه های علمیه و طیف اندکی از به ظاهر روحانیونی که متاسفانه سردمداران و گردانندگان حوزه ها می باشند زیر سئوال برده است. لازم به ذکر است که اتفاقات زیادی از جمله ظلم های فراوان به حضرات مراجع مستقل همچون آیات عظام مرحوم شریعتمداری، مرحوم سید محمد روحانی، مرحوم سید محمد شیرازی و مرحوم منتظری به خودی خود دامن نظام را که اسم اسلام را یدک می کشد و بر این است تا به جهانیان جمهوری بودن خود را تحمیل کند به شدت سیاه نموده است. شما و همراهانتان در طول این سالها به اسم اسلام حکومت کردید و با تاسف فراوان هرگز نصوص صریح فقه و شرع مقدس اسلام را اجرا نکردید و هیزم به آتش نفاقی ریختید که دشمنان اسلام و شیعه خواهان آن هستند. نتیجه این امر از بین رفتن وجهه روحانیت در بین مردم شده است. مردم اینک دیگر مراجع را مأمن خود نمی دانند و بیشتر به چشم قلدران شهر و مداحان شما آنان را می شناسند که این امر خود یکی از گناهان و ظلم های بزرگی است که رژیم به ظاهر اسلامی و مسمی به جمهوری به اسلام راستین که همان اسلام رحمانی و ناب محمدی صل الله علیه و آله وسلم است روا داشته است.
آقای خامنه ای!
وقایع و اتفاقات اخیر از قبل انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 شروع شد. آنجا که محمود احمدی نژاد رییس جمهور منتخب از جانب شما، در مناظره خویش با جناب آقای مهندس میرحسین موسوی، ارکان انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی به پیروزی رسیده است را در رسانه ای که طبق قانون می بایست کاملا ملی باشد و در حضور میلیون ها بیننده به دزدی از بیت المال و عامل اصلی مفاسد اقتصادی معرفی کرد. آمار های دروغ و ساختگی ایشان عصبانیت مردم را از کاندیدای منتخب شما بیشتر کرد، لیک اوج ناراحتی مردم پس از آن سکوت معنا دار شما به نامه سرگشاده آقای هاشمی رفسنجانی به وجود آمد. لیک همچنان مردم چشم امید به انتخابات داشتند که آرای آنها از صندوق خارج شود. تخلفات گسترده حین انتخابات با شکوه 22 خرداد 1388، که با قطع شدن وسایل ارتباط جمعی شروع شد و به دستگیری گسترده اصلاح طلبان، تبریک عجولانه حضرتعالی به کاندیدای مورد نظرتان قبل از اعلام رسمی شورای نگهبان، وارونه ساختن نتایج انتخابات و نمایش مسخره روز یک شنیه 24 خرداد 1388 در میدان ولی عصر که به اذعان کسبه و مردم حاضر در آن محل قلیلی با اتوبوس ها و لوازم دولتی، با هزینه بیت المال به این نمایش آورده شده بودند، آتش عصبانیت مردم را که امید به جمهوریت نظام داشتند شعله ور تر نمود. سخنان ناشیانه آقای احمدی نژاد که معترضان را اندکی خس و خاشاک خواند نیز دلیلی بر حضور مجدد، پر شور و کاملا مسالمت آمیز روز دوشنبه 25 خرداد 1388 مردم در تهران بود. حضوری که تاریخ ایران از آن به عنوان نبوغ سیاسی و بلوغ فکری مردم شریف ایران یاد خواهد کرد، که میلیونها نفر از معترضان به خیابان آمدند و در کمال سلم و آرامش اعتراضات خویش را به نتایج انتخابات و سخنان اهانت آمیز رییس جمهور مورد علاقه شما اعلام نمودند که متاسفانه نیروهای نظامی بسیج و لباس شخصی که گوش به فرمان مستقیم شما و بیت شما می باشند، این اعتراضات آرام و مسالمت آمیز را به خاک و خون کشیدند. پس از آن تظاهرات سکوت مردم در تاریخ چهارشنبه 27 خرداد 1388 و برگزاری مراسم ختم کشته شدگان روز 25 خرداد در تاریخ پنجشنبه 28 خرداد 1388 را دیدیم و دیدیم چگونه مردم ملبس به لباس مشکی که نماد عزاداری است، در سکوت مطلق، با خانواده شهدا همدردی نمودند و آن کشتار وحشیانه را محکوم نمودند.
آقای خامنه ای!
وقایع هفته بعد از انتخابات به قدری برای شما و همراهانتان هراس آور بود که تصمیم به حضور در نمازجمعه روز 29 خرداد 1388 گرفتید. زمانی که مشخص شد شما امامت نماز جمعه را بر عهده خواهید داشت، امیدی ولو بسیار اندک در دلهای مردم داغدار و خشمگین ایران که شما را رهبر و پدر خویش می دانستند، پدید آمد تا شاید شما با تدبیر خویش این قائله را به نفع مردم خاتمه دهید و خود را مطابق وظیفه ملی، اسلامی و شرعی که دارید، همراه مردم اعلام نمایید. لیک شما این فرصت تاریخی را به یک معضل تاریخی تبدیل نمودید و فرمان سرکوب سنگین را صادر نمودید و برای همیشه در اذهان مردم و حتی طرفداران خود که گمان به زعامت رهبری عادل، مدیر و مدبر داشتند، به چهره ای منفور، دیکتاتور و ظالم مبدل گشتید.
آقای خامنه ای!
پس از آن، روز شنبه 30 خرداد 1388 کشتار عظیمی از جانب وفاداران به شما که نام مقدس بسیج را یدک می کشیدند، به وجود آمد و زمزمه های حکومت به ظاهر اسلامی به گوش رسید. حکومتی که در مقام مقایسه با خلافت بنی امیه و بنی العباس در یک صفحه قرار می گیرد، که تاریخ اسلام، استبداد و ظلم را با نام آنها عجین نموده است. به صورت گذرا، وقایع روز قدس 1388، 13 آبان 1388، 16 آذر 1388، فجایع کهریزک، ترس حکومت از برگزاری مراسم فاتحه مرجع عالیقدر مرحوم حضرت آیت الله العظمی منتظری رضوان الله تعالی علیه، هتک حرمت بی سابقه و کشتار خونبار و وحشیانه روز عاشورا 1388 و غیره را یاد آورتان می شویم.
آقای خامنه ای!
نامه مولای متقیان حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر که خود دستور کار حکومت علوی (حکومتی که شما و همراهان شما، گاه و بیگاه، با دلیل و بی دلیل با حکومت خویش مقایسه می کنید) است را آیا خوانده اید؟ آیا خوانده اید که مولای مومنان حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر فرموده است: (بر کسانی حکومت می کنی که یا از نظر دینی برادر تو اند و یا از نظر خلقت با تو یکسانند.)؟ امیرالمومنین علیه السلام در این نامه به مالک اشتر متذكر مي شوند: (مردم در كارهاي تو همانطور که تو در کارهای فرمانروایان پیشین نظر می کنی تأمل می کنند، و درباره تو همان طور صحبت می کنند که تو در باره پیشینیان سخن می گویی.)
آقای خامنه ای!
مولای عارفان و متقیان علیه السلام در این نامه خطاب به مالک می فرمایند: "و اِن ظنّت الرعية بك حيفاً فأصحر لهم بعذرك و اعدل عنك ظنونهم باصحارك فان في ذلك رياضة منك لنفسك و رفقاً برعيّتك و اعذارا تبلغ به حاجتك من تقويمهم علي الحقّ" (اگر مردم گمان بردند که در کاری ستم می کنی، دلیل خود را آشكارا با آنان مطرح کن، و با بیان شفاف خویش ظن سوء آنان را از بین ببر، یقینا با این شیوه هم خود را ساخته ای، و هم با مردم مدارا نموده ای، و هم عذرى نزد خداوند خواهی داشت كه اگر هدف تو برپا داشتن و رشد دادن مردم در طریق حق باشد، برآورده خواهد شد.)
آقای خامنه ای!
اگر نامه شماره 50 نهج البلاغه را خوانده باشید خواهید دید که حضرت علی علیه السلام خود را موظف به پاسخگویی می دانستند به طوری که می فرمایند: "أَلاَ وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَلاَّ أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلاَّ فِي حَرْبٍ وَ لاَ أَطْوِيَ دُونَكُمْ أَمْراً إِلاَّ فِي حُكْمٍ وَ لاَ أُؤَخِّرَ لَكُمْ حَقّاً عَنْ مَحَلِّهِ وَ لاَ أَقِفَ بِهِ دُونَ مَقْطَعِهِ وَ أَنْ تَكُونُوا عِنْدِي فِي اَلْحَقِّ سَوَاءً فَإِذَا فَعَلْتُ ذَلِكَ وَجَبَتْ لِلَّهِ عَلَيْكُمُ اَلنِّعْمَةُ وَ لِي عَلَيْكُمُ اَلطَّاعَةُ" (بدانيد ، حق شما بر گردن من، اين است كه جز اسرار جنگ، چيزى را از شما مخفى ندارم، و جز اجراى حكم خدا، كارى را بدون مشورت شما انجام ندهم و حق شما را از موعد مقرر خود به تأخير نياندازم و تا به انجامش نرسانم از پاى ننشينم و حق شما را به تساوى دهم. چون چنين كردم، بر خداست كه نعمت خود بر شما عنايت كند و بر شماست كه از من فرمان ببريد.)
جناب آقای خامنه ای!
شما که دائما خود را در مقام مقایسه با حضرت امیر علیه السلام قرار می دهید، آیا در نهج البلاغه به خطبه 216 برخورد نموده اید که مولا علیه السلام می فرمایند: "فَعَلَيْكُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِي ذلِكَ، وَحُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَيْهِ، ... وَلكِنْ مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللهِ عَلى العِبَادِ النَّصِيحَةُ بِمَبْلَغِ جُهْدِهِمْ، وَالتَّعَاوُنُ عَلَى إقَامَةِ الْحَقِّ بَيْنَهُمْ. وَلَيْسَ امْرُؤٌ ـ وَإنْ عَظُمَتْ فِي الْحَقِّ مَنْزِلَتُهُ، وَتَقَدَّمَتْ فِي الدِّينِ فَضِيلَتُهُ ـ بِفَوْقِ أَنْ يُعَانَعَلَى مَا حَمَّلَهُ اللهُ مِنْ حَقِّهِ. وَلاَ امْرُؤٌ ـ وَإِنْ صَغَّرَتْهُ النُّفُوسُ، وَاقْتَحَمَتْهُالْعُيُونُ ـ بِدُونِ أَنْ يُعِينَ عَلى ذلِكَ أَوْ يُعَانَ عَلَيْهِ" (پس بر شما لازم است كه يكديگر را بر اداء اين حقوق نصيحت كنيد و به خوبى در انجام آن همكارى نمائيد .... آری از حقوق واجب خداوند بر بندگان اين است كه به اندازه توان خود در خيرخواهى و نصيحت بندگانش تلاش نمایند و در راه برقرارى حق در ميان خود، همكارى نمايند. هيچگاه نمىتوان كسى را يافت (هر چند در مقام و منزلت، بزرگ و در دین سابقه دار باشد) در انجام حقى كه به عهده دارد نياز به مساعدت نداشته باشد و همچنين هرگز كسى را نمی توان یافت (هر چند مردم او را كوچک شمارند و با چشم حقارت به وى بنگرند) كه در كمک كردن به حق، يا كمك به او در انجام حق، از او بى نياز باشند.
جناب آقای سید علی خامنه ای!
شما مردم ایران را که مخلصان و عاشقان وطن هستند را به براندازی نظام و وهن اسلام متهم می نمایید درحالی که ما اهالی حوزه و شما به خوبی میزان تحصیلات حوزوی شما را می دانیم. شما ادعای مرجعیت می نمایید در حالی که اگر به نفس خویش رجوع کنید، خواهید دید که صلاحیت این ادعا و فتوا دادن را ندارید. شما خود می دانید که مجتهد مطلق نیز نیستید و در امور شرعیه موظف به تقلید از اعلم فقها و افقه مراجع هستید. شما ولایت فقیه را که در امور حسبیه به اجماع اکثر علما می باشد، به یک خلافت بلا منازع بدل نموده اید و با این کار نه تنها ظلم بزرگی به مردم ایران نموده اید بلکه بدعت عظیمی نیز در شرع مقدس و فقه اسلامی آغاز کرده اید. فی الواقع این شمایید که باعث وهن اسلام و بر اندازی نظام است و شخص شما قانون شکن بزرگ می باشید.
جناب آقای خامنه ای!
شما با نقض آشکار استقلال قضات و قاضی القضات، دستگاه قضا که می بایست قوه عدالت و پیگیر شکایات مظلوم از ظالم باشد را به قوه ای کاملا سیاسی مبدل نموده اید و با امر به ظلم به منتقدان خویش، ولایت خویش را که "ولایت جائر" می باشد محقق نموده اید. شما این استبداد، ظلم، قانون شکنی و براندازی را بنام اسلام، مذهب اهل بیت علیهم السلام، جانشینی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم، ائمه سلام الله علیهم اجمعین و حکومت اسلامی مرتکب شده اید. بزرگترین ضربه را به اسلام، تشیع، پیامبر و ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین وارد کرده و با سیاسی کردن دین، مایه وهن اسلام و از بین رفتن وجهه روحانیت در میان مردم شده اید. شما ولی فقیه را نایب بر حق امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف عنوان نموده اید. شما هر کس را که به ولایت فقیه اعتقاد ندارد به بهانه های واهی و مسخره ای چون اقدام علیه امنیت ملی به زندان انداخته اید و یا او را حصر نموده اید. شما در جواب استفتایی (که صلاحیت علمی پاسخگویی به آن را ندارید) ولی فقیه را ورثه ولایت حضرت رسول صل الله علیه وآله وسلم و ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین خوانده اید و این بدعت را شما در جامعه رواج داده اید که ولایت فقیه از اصول دین است.
جناب آقای خامنه ای!
شما خطیبی توانا بودید. سخنان شما را مراسم تشییع پیکر استاد شهید مطهری همچنان به یاد داریم که چگونه با فن بیان خویش دشمنان اسلام را خطاب قرار دادید. شما خطابت را با فقاهت اشتباه گرفته اید. شما خطابت را ولایت اشتباه گرفته اید. ولایتی که فقط از آن امام معصوم است. شما به ولایت فقیه خالی بسنده نکرده اید و بحث ولایت مطلقه را طرح نموده اید. ولایتی که حضرت رسول صل الله علیه و آله وسلم و ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین، با ضمانت عصمت از آن برخوردار نبودند.
جناب آقای خامنه ای!
برادرانه به شما نصیحت می کنیم که در مطالب مذکور در این نامه تأمل کنید و رویه خویش را در اسرع وقت تغییر دهید تا شاید در روز جزا مطلبی برای دفاع از خود در دادگاه خالق در پیشگاه مخلوق داشته باشید. در حالی که معتقدیم دادگاه خلق به زودی برای شما برگزار خواهد شد. شما اگر مطالعات اسلامی داشته باشید و نوع جکومت داری امیرالمؤمین علی علیه السلام را دیده باشید، طبعا در کوچکترین امور جاری در مملکت و تمامی اتفاقات خود را مسئول می بینید و به عنوان حاکم خود را موظف به پاسخگویی خلق می دانید. لازم است یاد آور شویم، روزی در کوفه مرکز خلافت حضرت علی علیه السلام خبر آوردن که والی یکی از شهرهای تحت خلافت آن حضرت، خلخال از پای زن غیر مسلمان به ناحق کنده است و قطره ای خون جاری شده است، مولا علیه السلام از شدت خشم شمشیر از غلاف بیرون کشیدند و فرمان عزل آن والی را صادر نمودند. این در حالی است که در حکومت شما، مسلمانان را به ناحق به خاک و خون کشیدند، اعدام کردند، در زندانهای مورد تجاوز و هتک حرمت قرار دادند، شکنجه کردند و شما نه تنها خشمگین نشدید، بلکه با سکوت معنادار خویش این امور به کل خلاف انسانیت، حریت، اسلام و شرع را تایید نمودید. آیا شما هرگز به آیه شریفه 32 از سوره مبارک مائده برخورد کرده اید که حضرت حق جل و علی در بخشی از آن می فرماید: مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا (هر كس كسى را جز به قصاص قتل يا [به كيفر] فسادى در زمين بكشد چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد و هر كس كسى را زنده بدارد چنان است كه گويى تمام مردم را زنده داشته است)
جناب آقای سید علی خامنه ای!
ما مدرسین و طلاب قم و نجف(متقن) شما را به بازخوانی مجدد اقل ضرویات فقه و مسلمیات شرع دعوت می نماییم و بار دیگر خاطر نشان می کنیم که مسئول تمام اتفاقات، کشتار، تجاوزها، هتک حرمت ها، ظلم ها و تنگنای شدید معیشتی مردم در این روزگار، شما می باشید و شما می بایست پاسخ گوی خون های ریخته شده باشید.
جناب آقای خامنه ای!
اگر در تاریخ سیر کنید و قرآن خوانده باشید، خواهید دید که هرگز حکومتی با ظلم باقی نمانده است و حدیث شریف نبی مکرم اسلام صلوت الله و سلامه علیه که می فرماید: الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم (حکومت با کفر می ماند و با ظلم نمی ماند) مصداق بارز این امر است.
والله عالم بکل شیء
مدرسین و طلاب قم و نجف(متقن)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر