دی ۱۰، ۱۳۸۶

عبرت گیری از تاریخ گذشته مسیحیت
نیاز جامعه امروز ایران

با تبریک میلاد پیامبر صلح حضرت عیسی بن مریم و فرا رسیدن سال نو میلادی به تمامی پیروان مسیحیت و آزاد اندیشان در سراسر گیتی، خوانندگان محترم را به تأمل و تفکر درسطور ذیل دعوت می نماییم؛ باشد که به یُمن این مولود عظیم الشأن اسباب پرش های عرفانی واعتقادی در ما پدیدار گردد و بتوانیم از میان کوچه پس کوچه های تاریخ ، مسیر امروزمان را بیابیم و در زمره آن گروه اندکی باشیم که درهرعصری به درک صحیحی ازشرایط زمان رسیده و فارغ از هیاهوی اکثریت غافل ، به کشف رموز پیرامون خویش نائل شویم.
همواره براین عقیده هستیم که تاریخ در حال تکرار است واین تسلسل تاریخی فرصتی ست تا به بازیابی داشته های خود بپردازیم . در بررسی سیرتاریخی دین مسیحیت به حقایقی واقف میشویم که هم اکنون حکومت به ظاهر مذهبی ایران نیز گویای آن واقعیتهای تلخ است؛ اتفاقاتی که درادوار گذشته باعث گردید دین مسیحیت ازکانال ترسیم شده توسط مسیح منحرف گردد. راهبان و علمای کلیسا در طول سالهای گذشته به تخریب بنیان مسیحیت پرداخته و ما حاصل زحمات چندین ساله حضرت مسیح ، بدلیل انحراف علمای مسیحی ، همین وضعیت کنونی ست که فرسنگها با فرهنگ اصیل عیسوی فاصله دارد.
معروف است که عملکرد کلیسای کاتولیک درقرون وسطی، برگ بسیارسیاهی درتاریخ مسیحیت است. امروزه کمتر کسی از مسیحیان و فرهیختگان، اعمال کلیسای آن دوره را تایید می کند و شايد هیچ کس چنین کاری نکند . آن دوره ازکلیسای غرب به گونه ای بود که بسیاری از محققان ، همه گرایشهای دینی و ضد دینی دوره های بعد را عکس العملی نسبت به آن می دا نند. فاجعه ای که در جامعه امروز ایران در حال اتفاق است بدلیل خشونتهای اعمال شده توسط ملایان و علمای سیاست بازبوده که باعث شکل گیری پدیده دهشتناک دین گریزی در جامعه ایران امروز گردیده است .
ویل دورانت مورخ مشهور غربی دربیان فساد لجام گسیخته دربار پاپ می نویسد: خدام کلیسا چون به امر دنیوی آلوده گشتند، اغلب مانند عُمّال حکومت های معاصر ، پست و پولکی شدند . ایشان می نویسد: در آن دوره هر حرامی را میشد حلال کرد و از هر جُرم و حتی گناهی می شد برائت حاصل کرد.( تاریخ تمدن ج 6 (اصلا ح دینی ص 20 تا 30 ).
اسقف تورچلو درباره فساد اخلاقی روحانیان آن دوره می گوید: اخلاق روحانیان فاسد است . آنها برای عموم مایه ی دل آزاری شده اند. هزاران تن از راهبان و علمای مسیحی که ثروتشان آنها را از رنج کار بدنی آسوده ساخته بود، خدمات مذهبی را به غفلت سپردند. آنان که بایستی بینوایان و فقرا را پدر باشند، بر غذا های لذیذ حریص شده اند و از خواب نوشین تلذّذ می جویند.
از فا جعه ی فروش آمرزش نامه توسط کلیسا که بگذریم ، تفتیش عقاید ومجازات و شکنجه مخالفان اوج انحطاط و استبداد دینی آن دوران بود . گرگوریوس و جانشینانش شمار زیادی از بازپرسان را بر اطراف و اکناف گسیل داشتند تا به تعقیب بدعتگذاران مشغول باشند . ویل دورانت می نویسد : غرض اصلی و حوزه عمل دستگاه تفتیش عقاید و افکار، از خلال سطور فرمانی که از جانب نیکولاس سوم در سال1280 صادر شد هویدا میگردد : بدین وسیله ما عموم بدعتگذاران را تکفیر و لعنت می کنیم ... کلیه افرادی که به مردمان بدعتگذار پناه دهند یا از آنها دفاع یا به آنها کمک کنند، باید به عنوان بدعتگذار تکفیر و لعنت شوند...! کسانی که مظنون به بدعتگذاری هستند ، چنانچه نتوانند بیگناهی خود را ثابت کنند ، تکفیر و لعنت خواهند شد ! اگر طوق تکفیر و لعنت به مدت یکسال برگردن آنها بماند ، بدعتگذار تلقی می شوند و به مجازات مقرر خوا هند رسید . این قبیل افراد را هیچ گونه حق فرجام خواهی نخواهد بود ! ( یادآوری می شود آیت اله بروجردی هم اکنون به جرم مخالفت با دین انقلاب 57 و نامشروع خواندن ولایت فقیه زندانی بوده و یکی از اتهامات وارده به ایشان بدعتگذاری در دین است )
پیوند ناهمگون دین و دولت در طول ادوار گذشته عامل بروز خسارتهای جبران ناپذیری بر پیکره اعتقادی جامعه بوده که بدترین شکل آن، امروزه در حکومت مذهبی ایران قابل رؤیت است. شايد بتوان مهم ترین تاثیر رسمی شدن مسیحیت و نزدیکی آن به حکومت را این امر دانست که تا قبل از این دوره رهبران کلیسا برای رد افراد یا گروههای بدعتگذار،کتاب و رساله می نوشتند اما پس از نزدیکی به قدرت حکومتی ، وضعیت فرق کرد ! آنها قرائت رسمی از مسیحیت ارائه می کردند و هیچ اندیشه ی دیگری را قابل قبول نمی دانستند . همان شکنجه هایی را که مخالفان مسیحیت در دوره قبل بر مسیحیان اعمال می کردند ، خود نسبت به دگراندیشان فکری و عقیدتی به کار بُردند . در این شرایط کلیسای شکنجه شده ، خود شکنجه گر شده بود ! این در حالی بود که دین تبدیل به ابزاری در دست حکومت شده بود و آنان حتی اموری را که به ظاهر خارج از حیطه اختیارشان بود ، تحت سیطره خود درآوردند . آنان خود را متولی دین می دانستند و به این تر تیب امپراتور یا حاکم، خود را مأمور الهی برای نجات مسیحیت می شمرد !
قسطنطین در نامه ای که به فرمانداران ایالتی نوشت اظهار کرد که او از سوی خدا برای نابودی دشمنان مسیحیت بر انگیخته شده است ... ! یوسیبوس که مدح مسیحیت رسمی را نسبت به قسطنطنین می نوشت او را در کتاب تاریخ امپراتوری به ( محبوب عزیز خدا ) توصیف کرده و مخالفت با او را مخالفت با خود خدا خوانده بود ! به نظر یوسیبوس ، امپراتور که رئیس حکومت بود ، نماینده مسیحیت نیز بود. (پیروان ولایت فقیه در ایران همواره بر این عقیده اند که مخالفت با رهبر حکومت مخالفت با رسول الله و مخالفت با رسول الله در نهایت مخالفت با خداوند است!)
در ادامه ی تحمیل عقاید کلیسایی و گسترش استبداد مذهبی در جامعه ی آنروز، مارتین لوتر توانست آغازگر تحولاتی نوین در مناسبات اجتماعی مذهبی آن دوره باشد . عموماً مارتین لوتر را طلایه دار نهضت اصلاح دینی به حساب می آورند . وی فروش آمرزش نامه و بسیاری از عقاید و اعمال کلیسای کا تولیک را به باد انتقاد گرفت . مارتین لوتر اصل سلطه و حجیت پاپ را با صراحت رد کرد : من می گویم نه پاپ و نه اسقف ها و نه هیچ فردی دیگر حق ندارد حتی یک کلمه به یک مسیحی فرمان و دستور دهد ، مگر آنکه یک مسیحی به رضای وجدان خود و به طیب خاطر آن را بپذیرد . اگر او تن به چنین دستوری بدهد ، تن به روح استبداد سپرده است ( تاریخ جامع ادیان ص 667 )
در کلیسای کاتولیک قرون وسطی، انسان حُرمتی نداشت و حتی ازخواندن کتاب مقدس دین خود محروم بود ، چون کلیسا بیان وتفسیر آن را برعهد ه داشت. به همین جهت ترجمه آن به زبان های مختلف ممنوع بود ؛ انسان نمی توانست مستقیماً با خدا ارتباط برقرار کند ، بلکه این کار را باید با واسطه کلیسا انجام می داد . او حتی نمی توانست نزد خدای خود طلب بخشش و توبه کند . شعا ئر دینی که در نظام ا لهیاتی مسیحی ابزار فیض تلقی می شوند ، باید به وسیله کلیسائیا ن انجام می شد . انسان حق اندیشه در اصول دینی خود را نداشت و باید آ نچه را کلیسا می گفت بی چون وچرا می پذیرفت والبته کسی که زیر بار نمی رفت ، بد عتگذار تلقی می شد !
نتیجه گیری :
با مقایسه ی تاریخ تاریک مسیحیت با حکومت فعلی ایران بسیاری از ابهامات از ذهن هر اندیشمندی زدوده شده و به سادگی به این نتیجه پی خواهد بُرد که بدست گرفتن سرنوشت مردم توسط عده ای خاص در قالب ارائه یک چارچوب خاص اعتقادی وفکری، سرآغازسلطنت استبداد برنسل بشربوده و نهایتاً برای اصلاح مفاسد ایجاد شده توسط اینگونه حکومتها، مصلحی می باید آغازگر اصلاحات مذهبی باشد تا حواشی و بدعتهای وارده به دین را بزداید . حکومتی که بنام دین و مذهب بر اریکه استبداد تکیه می زند تنها به واسطه ی ارائه نسخه واقعی دین افشا شده و خلع سلاح خواهد شد . تمامی حقایق گفته شده درسطور بالا درباره دین مسیحیت تماماً در حکومت مستبد دینی حال حاضرایران، قا بل رویت می باشد .
آیت الله بروجردی حرکت اصلاحی خود را سالها پیش شروع نموده و به دنبال افشاگریهایش در ردّ تز مجعول ولایت فقیه، در سال 2006 میلادی بازداشت گردید و هم اکنون به سختی تحت شکنجه قرار دارد.
ایشان همواره معتقد به شعارآزادی فکری واعتقادی درجامعه بوده و حتی بارها بصراحت خواستار صدور قطعنامه ای در سازما ن ملل در دفاع از آزادی های فکری واعتقادی به سرپرستی ایشا ن بوده تا بدینوسیله نه تنها ملت ایران بلکه تمامیت بشر برای همیشه از شّر استبداد مذهبی آزاد شده و بشر بتوا ند آزادانه به پرستش معبود خویش مبادرت نماید .
بام آزادي

دی ۰۸، ۱۳۸۶

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
خدایش آنچنان مکرمتی به او داده که به هیچ امّتی نداده
میسّر نگردد به کس این سعادت ***** به کعبه ولادت به مسجد شهادت
به مریم که نابغه ی نسل بود و بدون عوامل ظاهری ، فرزندی معجزه گر آورد در حریم بیت المقدّس ندا داد که خارج شو ، قدس عبادتگاه است نه زایشگاه ، امّا به فاطمه ی بنت اسد گفت : « ادخلی » ، داخل بیت اللّه شو، و این مادر دردمند که هاج و واج این غریو رعد گونه شده بود به درب بیت آمد و آنرا قفل شده یافت و کلید را در دستان اربابان جاهلی دید که رابطه ی دوستانه ای با ابوطالب ندارند و لذا از این تعارض به شگفت آمد ، ناگهان دیوار کعبه شکافت و صاحب خانه فرزند خود را به درون برد و دوباره این شکافت بر هم شد ، و این واقعه برای سران قریش که در آنجا حضور داشتند بسی سنگین و عظیم آمد و خدا می خواست که دشمنانش بر این دعوت جبروتی شاهد باشند که شاعر گفت : « والفضل ما شهدت به الاعداء » برتری آن است که معاندین به آن اعتراف کنند . سه روز این مادر و نوزاد خارق العاده اش میهمان ربّ المشارق و المغارب بودند و از غذاهای لاهوتی می خوردند و سپس خدایشان بفرمود که یک بار دیگر اعلام رسوائی بت و بت پرستی و بت سازی کنند و از دیوار عبور کنند و چشم ها را بر این احتجاج ثقیل توحیدی خیره سازند و چون از مدخل کعبه بیرون آمدند اقوام و عشیره را یافتند که دلواپس این امر بی نظیرند . در این میان ابوطالب پیش آمد و نو رسیده ی مسعود را در آغوش کشید و رو به فضای ملکوتی مکّه نمود و خدا را اینچنین خواند : ای خالق معجزه ها که با اراده ات تاریخ را تغییر می دهی و تقویم را به تولیت جاودانگی می بخشی ، بنما به ما که نام این مولودت چیست ؟ فی الفور لوح سبزی همراه با صیحه ای به او واصل شد که « علیّ اشتقّ من العلیّ » ، اعلامیه صمدانی در باب حیدری ابلاغیه ی رسمی آفریدگار تواناست که فرمود : چون خدایش علی بود ، او نیز علی نام گرفت .
از آنجا که نبیّ مکرّم در تجلیل از خلیفه ی بلافصلش فرمود : « انَا مدینة العلم و علیّ بابُها » می باید معرفة النّبی را از دروازه ی مرتضوی جستجو کرد، و به خاطر آنکه رسول اکرم فرستاده ی حق تعالی است و لزوماً از کانال نبوّت به شناخت توحیدی می رسیم پس در یک کلام باید گفت اصول دین در کلاس علی شناسی است . مقاله ی حاضر بحث مجملی را در تعریف مقامات خداداده ی علوی ارائه می دهد .
زمانی که در رکوع زکوة داد خدایش وی را ولیّ امر مؤمنین منصوب کرد (مائده 55) و داستان حاتم بخشی مولای متّقیان بسی دلنشین است زمانی که پهلوان نامی جاهلی را بر خاک زد انگشترش را به روال معمول پیروزی در جبهه به محضر پیامبر آورد و ایشان آنرا به برنده جنگ دادند که قبلا این مدال متعلق به یکی از پادشاهان شکست خورده بود و به عمربن عبدود رسیده بود و بسیار گرانبها و معادل مخارج مملکت وی بوده . این بخشش در حین عبادت نکته های ریشه ای در معرفةالنّفس دارد که راکع تا قطع پیوندهای زمینی نکند عروج ننماید و نمازگزار تا زمانی که در اسارت تجمّلات است نمی تواند به معراج برود . سلمان فارسی از ختمی مرتبت شنیده که فرمود : من و علی ، چهارده هزار سال پیش از خلقت آدم آفریده شدیم . (فضائل الخمسه ج 1 ص 168)
رسالت پناه فرمود : علت نامگذاری علی به ابوتراب آنست که وی صاحب زمین و حجّت خداوند بر اهل آنست و موجب آرامش این کره ی خاکی می باشد . (بحار ج 35 ص 51) ابن عبّاس ، محدّث موثّق و راوی معتمد اهل سنّت می گوید : از جمله اسامی علی در قرآن ، ایمان است که در سوره مائده می فرماید هر که به او پشت کند بی دین خواهد بود . (بحار ج 35 ص 248) در کتاب مستدرک صحیحین که از مآخذ دینی اهل سنّت است آمده که : علی در رکاب پیامبر هفت سال اشتغال معنوی و عبادی داشت ، در حالی که تمامی اصحاب و انصار و مهاجر ، به تعبّدات نفسانی و غیر الهی مشغول بودند . (کنزالعمّال ج 6 ص 394) عمرابن الخطّاب می گوید : گواهی می دهم که پیامبر فرمود : ایمان علی و ارزش آن از ثقل و وزن هفت طبقه آسمان بیشتر است . (ریاض النّضره ج 2 ص 226) پدر عمرابن سعد که از قتله ی امام حسین بود ، در بازار مدینه با شخصی که علیه امیرالمؤمنین سخنرانی می کرد و به آن حضرت اهانت می نمود و مردم را به ضدیّت با وصیّ قانونی رسول خدا فرا می خواند مباهله کرد و او در دم به وسیله مَرکبش کشته شد . (مستدرک صحیحین ج3 ص499) عمر ابن الخطّاب از پیامبر گرامی آورده که فرمود : ایمان علیّ ابن ابی طالب از ایمان مجموعه امت من ، فزونی خواهد داشت .(مناقب ابن شهر آشوب ج 2 ص 9)
تنها مفسّر واقعی قرآن ، امام البرره است که فرمود : فقط در شرح و تحلیل سوره حمد ، بار هفتاد شتر را می توانم تجهیز کنم . (مناقب ابن شهر آشوب ج 2 ص 43) مخبر وحی فرمود : آفریدگار علم ، دانش را به پنج قسمت ، تقسیم کرد و چهار بخش آن را به علی داد و یک پنجم را به تمامی انسانها ، علی را در آن یک جزء معالم نیز شریک گرداند . (تاریخ دمشق ابن عساکر ج3 ص 58) ابوسعید خدری ، ازراویان اهل سنّت می گوید : پیامبر فرمود : خداوند عزّوجلّ ، آیه ی تطهیر« انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا » را در منقبت و مرتبت علی و خانواده اش نازل کرد . (تفسیر ابن جریر الطّبری ج 22 ص 5) ابن عبّاس از بزرگان اهل سنّت می گوید : در توصیف و تکریم علی ، سیصد آیه در مُصحف مبارک فرقانی آمده است . (صواعق محرقه ص 76) عایشه از مراجع روایی اهل سنّت می گوید :علی بهترین انسان روی زمین است و نا باور او ، کافر است . (امالی صدوق ص 76) فخر رازی که از اعاظم اهل سنّت است در تفسیر خود که معروف به کبیر می باشد ، در بررسی « بسم اللّه الرّحمن الرّحیم » که در نماز شیعه و سنّی به خلاف یکدیگر در آهسته گفتن و بلند خواندن ، فقه هر یک نظریّه ای دارند ، می گوید : و امّا علی آنرا به آوای رسا می گفت و نمی توان از کردار او سر پیچید ، زیرا که به نصّ کلام پیامبر ، حق با علیّ ابن ابی طالب است ، در هر زمان و مکان . (مستدرک صحیحین ج 3 ص 124) ابن عبّاس ، از معتمدین اهل سنّت ، از پیامبر نقل می کند که فرمود : عشق به علی گناهان را می ریزد و پاکی به پرونده ی اعمال می بخشد . (تاریخ دمشق ابن عساکر ج 2 ص 103) امام صادق فرمود : برای زائرین حرم امیرالمؤمنین ، درهای آسمان ، جهت پرواز به عرش ، باز می شود . (بحار ج 27 ص 262) رسول اسلام فرمود : قسم به حقیقت رسالتم اگر کسی بی ولای علی هزار بار حج کند سودی از مناسکش نبرد و دوزخ را از خود دور نسازد .(مستدرک الوسائل ج 1 ص 24) امام صادق فرمود : دشمنان مرتضی علی ، ملعون در دنیا و معذّب در آخرتند هر چند به تیراژ اهل زمین باشند . (عقاب الاعمال ص 468) براء از مورخین اهل سنّت از پیامبر خدا نقل می کند که ایشان فرمودند : من و علی به منزله ی یک سر و پیکر هستیم . (فضائل الخمسه ج 1 ص 297) در هنگامی که رهبریّت ظاهری جامعه را بر عهده داشت به استاندارانش در اهواز و شیراز و کرمان نوشت : اگر به مردم ستم کنید و بیت المال را به حق و عدل تقسیم نکنید ، آنچنان بر شما سختگیری کنم که موهایتان بریزد و کمرهایتان خم شود و در بین اجتماع بی آبرو و حیثیّت شوید . (ولایة الفقیه ج 2 ص 673)
در معرفی خود به تاریخ هر عصری و تقویم هر نسلی فرمود : راستگوی بزرگم ، میزان حقّ و باطلم ، در آغازم و سرانجامم ، در همه جایم ، در محتوایم ، به هر چیزی عالمم ، چشم خدایم ، نزد خدایم ، امین خدا بر خلایقم ، قسمت کننده ی بهشت و دوزخم ، شاخص عابدین در عبادتم ، می میرانم و زنده می کنم . (مناقب ابن شهر آشوب) اَنس ابن مالک ، از مراجع اهل سنّت ، از پیامبر نقل می کند : علی بر امّت اسلامی ، حقّ پدری دارد . (فرائد السّمطین ج 1 ص 297) در آیه 67 سوره ی مائده، پروردگار عالمیان ، ولایت علوی را در کنار رسالت مصطفوی قرار داده و این دو را هم وزن یکدیگر خوانده و می فرماید : اگر تولیت علی را ابلاغ نکنی ، پیام یک عمر نبوّت را نرساندی . در آیه 3 سوره مائده ، مرتبه خلافت حیدری را اینگونه توصیف می فرماید : با جانشینی علی ، دینتان را کامل کردم و با رهبری او ، نعمتهایم را جامعیّت بخشیدم و با سرپرستی او ، از شما راضی گشتم .
امام صادق فرمود : بزرگترین و شریفترین اعیاد مسلمین ، روز غدیرخم است که واجب می آید شکر و سپاس در آن زمان . (الغدیر ج 1 ص 286) از جمله کتب معتبره ی اهل سنّت کتاب البدایة و النّهایة تألیف ابن کثیر است ، که از قول براء که او نیز از موثّقین سنی می باشد می نویسد : رسول اللّه در روز غدیر ، انواع ولایات را شمارش نمود و اعلام کرد که ولایت مورد بحث برای علی ّابن ابی طالب مهمتر از قرابتی است که والدین بر ما دارند و نیز دخالتی که خودمان بر خویشتن داریم و سپس بر این هویّت و موجودیّت از همگان بیعت گرفت و عمر ابن الخطّاب نیز صحّه گذاشت و تبریک گفت . (الغدیر علامه امینی ج 1 ص 11) رسول اکرم فرمود : مبارزه ي علی در جنگ خندق و نابود کردن پهلوان نامی عرب در آن مجاهدت از همه افعال خیر و اعمال عبادی مردم تا ابدالدّهر برتر و بالاتر و مهمتر است . (مستدرک صحیحین ج3 ص 32) از وصایای مولی الموحّدین به پسران معصومش می باشد که در قبال ترور من ، دست به خونریزی نزنید و به قصاص شهادتم ، فقط یک ضربه شمشیر به قاتلم بزنید و او را تکّه تکّه نکنید و فضای وحشت آلود را بر شهر حاکم نسازید . (بحار ج 42 ص 256)
این بود خوشه چینی هایی از بوستان علمی و فرهنگی نفس زکیّه ، فرزند بیست و ششم امام سجّاد که در کتابهای جواهر الولایه ، معاجز الولایه ، صوت الولایه ، امام شناسی ، شیعه شناسی و اعجاز شناسی از خود به یادگار گذاشت و مسلمانان را از میراث فکری و تحقیقی خویش غیرت بخشید . پس تحیّت پیروان مرجع زاهد ، آیت اللّه العظمی آقا سیّد محمد علی کاظمینی بروجردی ، بر جدّش امیرالمؤمنین که چنین ودیعه ای را در مسجد نور نهاد و تشیّع را با قلمش احیاء نمود . اَللّهمّ حَرّق اَعدائَهُ وَ مَن قَتَله وَ انصُرنا بِعِزَّتِه وَ اکتُب لنا بِسُلطانِک عَلی خِدمَته وَ اشدُد لِسانَنا بِمَدحِه .
اثر آيت الله سيد حسين كاظميني بروجردي

دی ۰۵، ۱۳۸۶


ولادت امام هادي را بر تمامي شيعيان واقعي و انسانهاي آزاده
كه به هيچ قيمتي حاضر به سازش با ظالم نمي شوند مبارك باد

دلم گرفته بود نَفَسم كند شده بود قلبم، از تپيدن بيزار بود رفتم جلوي آينه كه رنگم را ببينم، شايد مريض شده ام ولي خودم را نيافتم، ترسيدم، لرزيدم، گريستم، ناليدم، گفتم پس من كجا هستم! اگر اينجا نيستم!؟
واي خداي من طوفان عمر چه بر سرم آورد؟ هويتّم كو، واقعيّتم كجاست، حقيقتم چه شد! آه ...يافتم، در كويرم، كوهستاني خشك، كوهپايه اي خشن، كوهستاري دهشتناك، سنگلاخها ديوارم، سنگستاني فراسوي خيالم، و من تشنه ام، آبم دهيد محتاج قطره هاي حياتم، نيازمند شبنمي آويخته بر گلهايم، احتياجم را با نمي از درياي ترحّم، بر طرف سازيد.
اي صاحبان كرامت، كوزه هاي سعادت را از چشمه هاي قداست، بر اين عطشان كوي فنا، روان داريد و حاضر به سكراتم نشويد كه احتضار در وادي حسرت، بسي دلخراش است و جان دادن در ساحل اقيانوس شرافت با جگري تفتيده، چه رقّت بارست.
منبع :كتاب باراني در كوير سوخته
اثر آيت الله سيدحسين كاظميني بروجردي

دی ۰۲، ۱۳۸۶

بي خبري از وضعيت آيت الله بروجردي
بنا بر گزارشات رسيده آقاي آيت الله کاظميني بروجردي در شرايط نگران کننده اي در زندان اوين بسر مي برد .آقاي آيت الله بروجردي زنداني عقيدتي در زندان اوين که هم اکنون مدت 26 روز است در سلول انفرادي بند 209 زندان اوين نگهداري مي شود هيچگونه تماسي با خانواده خود نداشته است ، تلاش هاي آقاي عباس زرگر وکيل مدافع ايشان تا کنون راه به جايي نبرده است .
از سوي ديگر اخباري دال بر فوت ايشان نيز از سوي فردي که در بهداري اوين کار مي کند به خانواده ايشان انتقال يافته است و نگراني ها را در مورد وضعيت اين روحاني معترض افزايش داده است .
فعالان حقوق بشر در ايران نسبت به سلامتي جسمي اين زنداني که از بيماري هاي متعددي رنج مي برد اعلام نگراني شديد مي کند و خواهان روشن شدن وضعيت فعلي ايشان مي باشد.
دو هزار و هشت سلام بر مسيح‏

در آغاز سال جديد ميلادى، درود صميمانه‏ام را بر عيسى‏ مسيح، نثار مى‏كنم. پيامبرى بزرگ كه لحظه‏اى در رسالت فراگير خود، سستى ننمود و با همه توان، از آرمان خداپرستى دفاع كرد و ميراثى مقدّس و جاودانه را در تاريخ بشريّت بر جاى نهاد. چنانچه مى‏دانيد شاخه سوّم اصول دين اسلام، نبوّت است و آن به معناى احترام به دستاورد انبياء و انتخاب از قصص ايشان و آموختن كلمات آنها و بكارگيرى اندرز جانشينان خداوند مى‏باشد؛ تمامى خدمت‏گزاران گلستان رسالت، الگوهاى ما در پيمايش زندگى بوده و آن‏طورى كه حق‏تعالى‏ در كتابش مى‏گويد: لا نُفَرِّقُ بَيْنَ اَحَدٍ مِنْ رُسُلِه، تفاوت عمده‏اى در دستور كار وارثان عرش ديده نشده و در مقام و منزلت، مشترك مى‏باشند و امّا در داستان فرزند مريم، گزينه‏هاى عرفانى بلندى، مشاهده مى‏شود كه هر يك، چون دانشگاهى در تربيت ملّت‏هاى بيدار، كافى خواهد بود. براستى، مسيحيّت، تولّد چه كسى را در آغاز سال خود، جشن مى‏گيرد!؟ يك پيامبر، يك مُصلح، يك معلّم، يك طبيب، يك منجى؟ يا انسانى جهان‏شمول كه فرامحيطى بودن را به نسل‏ها و فصل‏ها آموخت و آنچه كه قرآن در باب مولود عيسوى به ما مى‏گويد، تجلّى قواى لاهوت است در بستر ناسوت! با يك معجزه، معادلات رايج در قواعد بنى‏آدم را دگرگون نموده وبه عجائب خلقت، دامن زده و واسطگى پدر را در آفرينش فرزند، تحت‏الشّعاع قرار داده و دوشيزه‏اى، همسر نديده را به عالى‏ترين رتبه مادرى، ارتقاء داده و گرچه قبلاً در پيدايش آدمِ نخستين، پرده‏اى از اسرار گيتى را كنار زده، امّا اين‏بار در باب منتخبى ديگر، موجودى را عيان ساخته كه هم تولّدش، بى‏نظير است و هم زندگيش، مستثناء از هم‏نوعان بوده و بر دستان او، براهينى ظاهر شده كه حقّانيت توحيد را برملأ ساخته و حجّتى در مقابله با شيطان‏پرستان مى‏باشد. آرى، آخرين كتاب عتيق، پيرامون آموزگار حواريّون مى‏گويد: هرگز او را نكشته‏اند و آيا ظهور قدرت ايزدى را مى‏توان بر دار كشيد؟ آيا خدمات اصلاحگر جبروت، به پايان رسيده بود كه به دست ابليسيان، مصلوب شود؟ هرگز! بلكه خدايش وى را به ملكوت بُرد تا در انتهاى زمان به يارى ختم سفيران ازلى، بفرستد و مدينه فاضله موعود را در اوراق نهائى روزگار، منقوش سازد و اكنون، همه موحّدان جهان، در برابر سند زنده الهى، قرار دارند و نداى ربّانى عيسى‏بن‏مريم را با تمامى سلّول‏هاى مغزى خويش، احساس مى‏كنند كه مى‏گويد: اى مردم! خوى حيوانى را ترك كنيد و هويّت فراموش شده خود را دريابيد كه پروردگارتان، شما را آقاى اهل زمين آفريد، پس اين لياقت را از دست ندهيد و به جرگه سپاهيان سياهى، وارد نشويد، هيهات كه كليسا و اصحابش بتواند قداست و كرامت اين نابغه دهر و اعجوبه عصر را تعريف كند! كدامين نقّاش مى‏تواند با تصوّرات و دست‏هاى خود، تصويرى گويا و شفّاف از حقيقت وجودى روح خدا را به نمايش بگذارد هرچند كه اين هنرمند، مانى، ميكل‏آنژ يا پيكاسو باشد، پس بيائيد و از نزديك به پيام‏هاى جاوادانه اين نبىّ منصوب رحمانى، نظاره نمائيد تا چگونه زيستن را بياموزيد و بهشت بَرين را از دست ندهيد و حال، آلبوم خاطرات و اعمال بنده شايسته ربوبى - حضرت مسيح - را معاينه مى‏نمائيم تا پادزهرى در برابر تهاجمات نفسانى و شهوانى گردد.
1 - از زمينى مى‏گذشت، جمعى را گردآمده يافت كه بر خرِ مرده‏اى، اجتماع نموده بودند و لاشه گنديده‏اش را مسخره مى‏كردند! پيش آمد و نهيب زد كه اى منصفان! حاشا به مروّتتان، آيا دندان‏هاى سفيدش را نمى‏بينيد كه هنوز هم بر ستم صاحبش مى‏خندد؟ اندام ضعيفش را ملاحظه نمى‏كنيد كه در طول عمرش، چه بارهاى سنگينى را كشيده و با اندكى علف، خدمات گرانى را عرضه داشته و در برابر زورگوئى‏هاى مالكش، زبان را بسته و تن به استبداد آدميزاد داد!
2 - بر شهرى گذشت، جوانكى را يافت كه در جستجوى طلا بود! او را به مصاحبت فرا خواند، مسيرى را باهم پيمودند و آنگاه از زير پايش، فلزات ناياب را بيرون آورد و به او هديه داد، امّا جوان مذكور، گوهر بهترى را يافته بود و حاضر به ترك او نبود، اين دُر، چيزى جز عيسى نبود كه چشمانش را به دنياى جديدى باز كرده بود و به بى‏اعتبارى دنيا، آگاهش نموده بود.
3 - از كنار رودخانه‏اى مى‏گذشت كه خشت‏هاى طلا در ساحلش ريخته بود، ياران گفتند برداريم و به نيازمندان بدهيم، آن ستوده ماوراء گفت: دست نزنيد كه شوم است! هركس به آن نگريست به سِحرش دراُفتاد و آن بى‏خرد كه لمسش نمود به تعب رفت و هركس در آغوشش گرفت به فتنه نشست و آنكه به منزل بُرد خانه به بلا سپرد و هر دل كه به محبّتش اسير گرديد ويرانه غم‏ها شد.
4 - ايّام را به سفر، سپرى كرد زيرا كه خود را مسافر ديار عدم مى‏دانست و استقرار در يك مكان را خلاف شيوه مسافران مى‏پنداشت و شهر به شهر در پى نجات مفلوكان و دميدن روح به اموات متحرّك بود و شعارش در دشت و صحرا، اين‏گونه طنين داشت: اى صاحبان خرد، مگر براى چند صباح آفريده شده‏ايد كه به اين ميهمان‏سرا، چسبيده‏ايد! برخيزيد و براى سفرهاى طولانى و بى‏وقفه، توشه برداريد كه راه درازى را در پيش داريد و اكنون، نه وقت خوشگذرانى و تعيّش است.
5 - با ورود به هر منطقه مسكونى، سراغ بيماران و نااميدان را مى‏گرفت و گرفتاران مطرود سرنوشت را به ملاطفت مى‏بُرد، خرابه‏ها را زير پا مى‏گذاشت تا جذاميان بخت‏برگشته را معالجه كند و آنگاه به ايشان مى‏گفت، رسول خدا به اِذن پروردگارش، جانِ تازه در كالبدت دميد و اينك تو آزاد شده معبودت هستى، پس به غير او روى نگردان و به جز مالك مشارق و مغارب، مدح ديگرى را نگوى.
6 - به ساحران مى‏گفت، روى كدامين قدرت خود، عرض اندام مى‏كنيد! اگر راست مى‏گوئيد بيائيد مردگان را زنده كنيد، ولى هرگز نمى‏توانيد چنين كارى نمائيد، امّا من به نام قانونگذار بى‏همتا، اهل برزخ را به سراى ديروزشان باز مى‏گردانم تا عظمتِ پادشاه بى‏رقيب عالَم را به رُخ رقباى توخالى و پر ادّعاى او، بكشانم.
7 - براى آنكه به نيروى مادّى تمدّن بشرى، فريفته نشويد و اصالت فرهنگ ماوراء را از ياد نبريد به مسابقه با سازه‏هاى ظاهرى شما مى‏آيم و با مُشتى گِل، پرنده خوش‏آواز و تيزپروازى مى‏سازم تا مايه شگفتى تاريخ‏نويسان شود و همه جا نقل كنند كه فرستاده خدا، امر محال را ممكن مى‏سازد و گوى سبقت را از ناباوران وحى، مى‏گيرد و با زبان حال به تحميد و تكريم ربوبى مى‏پردازد.
8 - او در آخرين دقايق قبل از عروج گفت: به مبدأ خويش باز مى‏گردم و بار ديگر در انتهاى روز، برخواهم گشت، امّا اين بار با صاحب شما خواهم آمد، او نگهبان آب و خاك است و عدالت را بر كاخ‏هاى ظالمان، مستقر مى‏سازد، جهان با او زيبا مى‏شود و درختان به نام او شكوفه مى‏دهند، مرغان هوا بال‏هاى خويش را بر او مى‏گسترانند و فرشتگان در اطرافش، حضور مى‏يابند، او دوست و همگام منست، روحُ القُدُس از او برايم گفته و مرا تشنه او كرده و من نيز، از او براى شما مى‏گويم كه او حافظ نعمت‏هاى قديم مى‏باشد، من در كنار او براحتى حرف مى‏زنم و آدميان را دعوت به راستى مى‏نمايم.
9 - مولود دو هزاره قبل، شما را به مسالمت و ملايمت، مى‏خواند و از جنگ و خونريزى، برحذر مى‏دارد، او مى‏گويد همه شما از يك پدر و مادر به دنيا آمده‏ايد، پس اى برادران، خواهران! چرا بر پل دوستى و تفاهم نمى‏آئيد تا دوران سخت ميانى را براحتى طى نمائيد، همگان شاهد باشيد كه مُخبر غيب، مظهر حاكميّت سرمدى، با صداى بلند مى‏گويد: هر كس به گونه راست شما سيلى زد قسمت چپ صورت را براى ضربه ديدن عرضه كنيد و اين نه به معناى تسليم در برابر زور است و نه به مفهوم ذلّت و خوارى، بلكه مبيّن ايثار و از خودگذشتگى مى‏باشد كه پرچم خداجوئى و حق‏پرستى است و اينكه حاكم بلامنازعه گيتى، ديّان امروز و قاضى فرداست و هر چيزى را تحت پيگرد دارد و هيچ ذرّه‏اى از سمع و نظر او مخفى نمى‏ماند، بنابراين مسئول قصاص زشتى‏ها، ربّ‏العالمين خواهد بود و پاسخ هر بدى را به موقع خواهد داد.
10- او در كتابش فرمود: بعد از گذشت مقاطعى از زمان، برادرم با آئين جديد مى‏آيد، كلام او از عالى‏ترين منبع فوقانى بوده و راهش، تضمين‏دهنده به اصول اخلاقى و اعتقادى خواهد بود، او نام‏هاى مختلف در بالا و پائين دارد.
دشمنان مسيح، اربابان زر و زور و تزوير بودند و همگى با ضميمه كردن علماء دربارى، به مبارزه با او پرداختند و حكم به ارتداد او نمودند و اظهار داشتند كه تعليمات وى، بر خلاف تورات است، امّا پسر مريم، فرياد مى‏زد كه اين تورات، به تحريف رفته و از مجموع گفته‏هاى موسى‏بن‏عمران، دور شده، پيامبر بزرگوارى مثل موسى كجا و چنين كردار ناصحيح روحانيان يهودى كجا! هرگز موسائيان با قارونيان، دمساز و هم‏آواز نخواهند گشت و حور با ديو، همخانه نمى‏گردد، امّا چون قيام روح‏اللّه، بساط بدعت‏مآب دين‏فروشان جحودى را برهم مى‏ريخت، در برابرش صف‏آرائى كردند و او را مورد تعرّض قرار مى‏دادند.
در خاتمه به نرگس خاتون - مام گرانقدر امام عصر - تهنيت مى‏گويم كه متّصل به خاندان عيسوى بوده و از خالق بخشنده، عفو باقى‏مانده از غيبت را مسألت مى‏نمايم تا هر چه زودتر، چشمان بى‏فروغ منتظران، به موكب مقتدر بازمانده ختمى مرتبت و يار ناجى مسيحيّت، روشن گردد و تيرگى و تباهى از معيشت عالميان، رخت بربندد و اعتدال در شعاع خورشيد، منتشر شود.
منبع : كتاب باراني در كوير سوخته
اثر : آيت الله سيد حسين كاظميني بروجردي
بام آزادي

آذر ۲۸، ۱۳۸۶

قربان مقربان حق

در اين روز كه يادآور مراسم قربانى كردن اسماعيل به دست پدرش ابراهيم است ؛ تستى مى‏طلبد كه آيا ملكه ايمان در وجودمان آن‏گونه فعّال بوده تا در انجام فرامين الهى ، بى‏وقفه بكوشيم و در اَثقالش خم به ابرو نياوريم؟ و اين كه خودمان را براى اعتبارات موقّت و كاذب و فانى مادّى ، هر روز فدا مى‏نماييم و در راه‏اندازى حاجات بى‏مقدارش ، همواره قربان و صدقه اين و آن مى‏شويم ؛ حاضريم نفْس سركش خويش را دربست به قربانگاه وصل ببريم و حجابها را درنورديم و خواهشها را با شمشير « وَ لا نَعبُد اِلّا اِيّاه » جرّاحى نماييم؟ بواقع تسلسل قربان‏ها در تقويم زندگى ما چه نقشى دارد؟ براى فرار از دعاوى نفوس لوّامه ، گردن گوسفندان را مى‏چسبيم و آن سياه بختان را سپر خود مى‏گردانيم و به جاى آن كه خون شياطين درون را بريزيم دستهايمان را با سرخى رگهاى اين زبان‏بسته‏ها ، قرمز مى‏نماييم تا شايد فديه‏اى براى نُحوست اعمالمان گردد. هيهات از آن كه چنين معاوضه و مبادله‏اى در كار تقدير، تبديلى ايجاد كند و مانع نزول عواقب افعالمان شود. عارفان واصل در اين روز به محاسبه گذشته مى‏نشينند كه چه كرده‏اند و به كدامين دين، مقرّند؟ آيا مذهب « تَسْليماً لِاَمْرِك » را پيشه نموده‏اند يا در كِسوت مُذَبْذَبينَ بَينَ ذلِك‏اند ؟ اين دلِ هر جايى را به بند بندگى درآوريد تا به فيض ذلِك هُوَ الْفَوزُ الْعَظيم نائل آييد و آن هنگام است كه « وَ قَلبٌ مَشغولٌ بِالْمولا » تجلّى كرده و عرفات را به محشرى داغ ، مبدّل مى‏سازد كه ميليونها حاجى را به انبوهى پروانه ، ترسيم كرده كه آفتاب فَقَد عَرَف رَبّه را طواف مى‏كنند. قربان به مسلمين، درس تقرّب مى‏دهد ؛ آيا وقت آن نرسيده كه نزديكترين قدرت را به حياتمان درك كنيم و با « اَقْربُ اِلَيهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد » پيمان به جاودانگى بيعت ببنديم كه لحظه‏اى ديار معبود را ترك ننماييم؟ بر جميع منتظران، فرض است تا عيد قربان را مَسلخ اميال نفسانى قرار داده و روح را از هر چيزى كه انتظار را تضعيف مى‏كند پاكسازى نموده و بر عطش مصلح خواهى و منتقم‏جويى و منجى‏طلبى بيفزاييم.
عريضه محرومان در عيد قربان: « اَلَيسَ الصُّبحُ بِقَريب » آيا سپيده غم‏زداى موعود در اين شب وحشتناك غيبت ، نزديك نشده تا غبار نا اميدى را از چهره بينوايان عصر پاك نمايد؟
كتاب حكيم ، اثر آيت الله بروجردي

آذر ۲۰، ۱۳۸۶

بيانيه پيروان آيت الله بروجردي در سالروز اعلاميه جهاني حقوق بشر
درودي بي پايان بر تمام حق جويان و آزاديخواهان جهان
ما معتقديم که تمام اعضاي بشر با حقوق يکسان و انکارناپذير و آزادي هاي اساسي زاده شده اند.
سالي ديگر گذشت تا بشريت گرفتار از ستم به ياد حقوق اوليه از دست رفته خويش به بهانه گراميداشت اين روز تاملي در جهان اطراف خود نمايد. جهاني که در آن ستمکاران در راستاي نهادينه شدن و روزمره ساختن نقض حقوق بشر تلاشي وافر مي نمايند. در اين گوشه از جهان در ايران، حدود 15 ماه از سرکوب و دستگيري روحاني نستوه آيت الله کاظميني بروجردي و ياران و هواداران وي مي گذرد. در 15 ماه گذشته بارها از مجامع بين المللی و سازمان هاي جهاني حقوق بشر و عفو بين الملل بيانيه هايي در محکوميت يا تقبيح جنايات حکومت ستم ديني در ايران بر عليه اين قشر آزاديخواه صادر شده است. حاصل صدور اين بيانيه ها در داخل ايران، سکوت و بی تفاوتی حکومت و ادامه جنايات و پيگردهاي غير قانوني و دستگيري و شکنجه آيت الله و يارانش بوده است. ليکن از جهانيان و آنان که در خارج از ايران زندگي مي کنند، انتظار همکاری و همفکری بسيار رفته و مي رود. آيت الله بروجردي روحاني مبارزي است که بين سال هاي 1992 تا 2006، بيش از 14 سال تلاش و مبارزه بر عليه نقض حقوق بشر به کمک دين و ارزشهاي معنوي به عمل آورد. تلاش هاي اوليه او کاملاً مسالمت آميز و در راستاي روشنگري بين اقشار مختلف مردم در جامعه ستمديده ايران بود. جامعه اي که چندين دهه است که با نام دين، خدا، پيامبران و امامان بر آنان حکومت مي شود و اساسي ترين و عادي ترين حقوق فردي واجتماعي آنها نقض مي گردد. مردمي که با هزاران ترفند مکارانه گمراه شده و در اواخر دهه 70 ميلادي به خيابان ها کشيده شدند تا به ظاهر از حق دفاع نمايند. ولي اسير دست ستمکاراني شدند که پس از رسيدن به حکومت، از عنوان حق براي پيشبرد مطامع و اهداف شوم و تروريستي خود استفاده نمودند. براي آنها حقوق بشر و ارزش هاي انساني و اخلاقي معنا ندارد. در جامعه نکبت باري که آنها ساخته اند، ترس و اضطراب، کشتار، غارت، فساد، سرکوب، دستگيري، شکنجه، و تخريب ارزش هاي مثبت انساني، اخلاقي و اجتماعي امري روزمره و عادي مي باشد.
آيت الله بروجردي ريشه بسياري از اين جنايات و اضمحلال جامعه ايران را ادغام دين و سياست و ايجاد حکومت ديني مي دانست. او بارها به خاطر روشنگري هاي خود در بين اقشار مردم که با برگزاري جلسات و مراسم دعا و نيايش همراه بود، تحت تعقيب حکومت ديني قرار گرفت و از طريق دادسراي ويژه روحانيت که نهادي حکومتي و مامور به سرکوب روحانيان دگرانديش است، دستگير و پس از آزار و شکنجه در زندان متعهد به همکاري با حکومت گرديد. ولي پس از هر بار آزادي مشروط ، بار ديگر تلاش هاي آزاديخواهانه خود را از سر گرفت. وي در تابستان 2006 پس از امتناع از مراجعه به دادسراي ويژه روحانيت عملاً بر عليه نظام ستم ديني حاکم بر ايران به پا خاست و نهايتاً در اکتبر 2006 پس از درگيري هاي خونين بين مزدوران و ماموران نظامي حکومت با هواداران وي که براي دفاع از ايشان در اطراف منزل او گرد آمده بودند، به همراه اعضاي خانواده و بيش از هزار نفر از يارانش دستگير و به زندان مخوف اوين منتقل گرديد. از آن زمان تاکنون او در بند انفرادي زندان اوين به سر مي برد و از حق داشتن وکيل مدافع و ساير حقوق قانوني و شهروندي محروم است. در پايان ضمن گراميداشت مجدد سالروز صدور اعلاميه جهانی حقوق بشر، از تمامي مجامع حقوق بشر و نهاد هاي بين المللي مدافع حقوق بشر و انسان هاي آزاديخواه در سراسر جهان خواستار افشاگري بر عليه حکومت ستم ديني حاکم در ايران و محکوميت جنايات ضد بشري آنها هستيم.
تهران- خبرگزاري مستقل هواداران آيت الله بروجردي

آذر ۱۹، ۱۳۸۶

شهادت امام جواد را به تمامي شيعيان واقعي و عدالت خواهان راستين تسليت مي گوييم
براستي كه زندگي كوتاهش سراسر نمودار بي وفايي دنيا و بي رحمي غاصبان حقوق پيشوايان بر حق خدا بوده.

آذر ۱۷، ۱۳۸۶

خبرگزاری های سراسر دنیا
سازمان ها و مجامع حقوق بشری
شخصیت های مؤثّر در صدور بیانیه و قطعنامه های امنیّت جهانی

آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی پس از 15 ماه اسارت در زندان اوین در بدترین شرایط سخت جسمی و اوضاع پریشان و نابسامان روحی بسر می برد و در این روزهای اخیر که از موج جدید دستگیری هوادارانش در تهران و شهرستان ها و تهدید و تعقیب خانواده هایشان می گذرد ، فشارهای غیر انسانی بر ایشان تشدید شده است و ما شاهد سکوتی سرد از سوی شما عزیزان مبارز و آزادیخواه جهان هستیم ، چرا ؟
پس از دو دهه مبارزه ی این سیّد آزادیخواه و گذشت یک سال و اندی از حمله ی مأموران رژیم به خانه ی ایشان و دستگیری هزاران نفر از طرفدارانش ، همچنان پرونده ی ایشان در دادگاه ویژه ی روحانیت مفتوح و در بلاتکلیفی بسر می برد . از شما خواستاریم تا از کوچکترین اطلاع رسانی نسبت به این فاجعه ی غیر انسانی دریغ ننمایید .
اگر امروز فریاد این انسان ایرانی ملبّس به لباس روحانیّت که به جرم اعتقاد به جدایی دین از حکومت و طرفدارانش از سوی بلندگوهایی که در دست شماست به سراسر دنیا مخابره نشود ، چه باید کرد ؟ بایستی چه کسی را فرا بخوانیم ؟
ای همنوعان ، ای انسانها ، تنها تریبون ارسال مظلومیّت ما به تمامی مردم جهان شمایید ، مصرّانه امداد و یاری تان را خواستاریم .
ای برادران و خواهران ، دوستان ما و شما که به جرم ابراز عقیده در قفس سازمان ضدّ بشری وزارت اطلاعات بسر می برند، منتظر یاری و امداد شمایند ، برای درهم شکستن قدرت جمهوری ضدّ انسانی و غیر اسلامی صدای شان را طنین دهید .
جرم ما چیست ؟ اگر نخواهیم که زیر چتر نظام ولایت فقیه زندگی کنیم ، آیا بایستی به تهدید ، تعقیب ، زندان و اعدام برویم ؟
ای خبرگزاری ها ، رسانه ها ، ما انسانیم ، ما ایرانی هستیم ، ما در زندانیم ، اگر امروز در نقطه ای از جهان بلایای طبیعی جان مردمان را تهدید کند به پا نمی خیزید ؟ اگر صدای ما را می شنوید ، در زیر آوار زلزله ی خودکامگان جمهوری غیر انسانی و اسلامی ایران مدفون شده ایم ، کمک !
در طول یک سال اخیر نامه های بسیار به کلیه ی خبرگزاریها ، دست اندرکاران و مجامع حقوقی دنیا ، ارسال نموده ایم که متأسفانه یا پاسخی دریافت نشده و یا به قول و قرارهایی تکراری برخورد کرده ایم که هرگز انجام نشده اند و روز به روز عرصه را بر مبارزین آزادیخواه وطن تنگ تر نموده است .
تا فرصت باقیست و امکانات کافی در اختیارتان قرار دارد فریاد بزنید ، هموطنان شما پریشانند ، کارگران ایرانی دربندند ، دانشجویان در اضطرابند ، خداجویان در حصرند .
28 سال گذشت و در آغاز سال جدید میلادی هستیم ، جوان هایمان پیر و افسرده ، مبارزین مان له شده اند .
آیا وقت آن نرسیده که سیاست های بین المللی در سمت و سویی قرار گیرد که آزادی ملّت دربند و اسیر ایران باستان را نشانه رود و ریشه ی سیاستمداران نظام غیر جمهوری ایران را بخشکاند .
به ما کمک کنید ، نگذارید که بیش از این عرصه بر ما تنگ شود ، ما محتاج آزادی هستیم ، به دنیا بگویید نه فقیریم و نه علیلیم ما حیاتمان را نجات از دست شیّادان و مکّارانی می طلبیم که با حربه ی سیاست و دیانت همه چیزمان را به یغما بردند .
شنبه هشتم دسامبر 2007 میلادی
آيت الله بروجردي و پيروانش در زندان اوين در اعتصاب غذا بسر مي برند

طبق آخرین اخبار رسیده از منابعی آگاه ، پس از ده روز از دستگیری هفت تن از طرفداران آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی و انتقال آنان به مخوف ترین زندان دنیا ( اوین ـ تهران ) از اوضاع و احوال وخیم ایشان مطلّع شدیم که بر اثر شکنجه و فشارهای جسمی و روحی ، عده ای از این افراد دست به اعتصاب غذا زده و در شرایطی بسیار سخت بسر می برند .
مأمورین وزارت اطلاعات با اعمال شکنجه های روحی و شکستن شخصیّت این عزیزان اتّهاماتی از قبیل جاسوسی برای کشورهای بیگانه و ارتباط با عوامل خارجی در تهدید نظام و امنیّت ملّی را ضمیمه ی پرونده شان کرده اند و با تهدیدهای مختلف که جان ، مال و ناموس افراد را هدف قرار داده اند ، آنها را مجبور به اعترافات دروغین همیشگی که از ترفندهای نظام بی نظام ولایت فقیه می باشد ، کرده اند که به صورت ضبط صدا و تهیه ی ویدئو می باشد .
در همین راستا آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی که از سرسخت ترین و مقاوم ترین مبارزین دیکتاتور ستیز و ضد نظام ولایت فقیه می باشد ، پس از دستگیری اخیر طرفدارانش به سلول انفرادی منتقل نموده و در حال حاضر وضعیّت بسیار نامناسب و رقّّت باری از ایشان گزارش می شود که باعث شده تا این بنده ی خدا به عنوان اعتراض به روند خصمانه و ضد انسانی ، نظام دین انقلاب 57 ، نسبت به تعقیب ، تهدید و دستگیری طرفداران و فشار ممتد از سوی دادگاه ویژه ی روحانیّت به خانواده شان ، دست به اعتصاب غذا بزنند که تنها راه مبارزه در پشت حصارهای زندان وزارت اطلاعات می باشد .
از کلیه ی مجامع حقوقی دنیا خواستاریم تا نسبت به این رفتارهای ضد بشری نظام جمهوری غیر اسلامی ایران واکنش بیشتری نشان داده و با انعکاس اخبار این روحانی معتقد به جدایی دین از سیاست و پیروانش ، زمینه ای جهت صدور قطعنامه ای برای آزادی های فکری و اعتقادی در ایران عزیز و در بندمان لحاظ نمایند .

تهران- خبرگزاري مستقل هواداران آيت الله بروجردي
شنبه هفدهم آذرماه 1386 خورشیدی

آذر ۱۲، ۱۳۸۶

چندین فعال دانشجويی روز یکشنبه ربوده شدند

انجمن دفاع از زندانیان سیاسی و حقوق بشر ایران
تعدادی از فعالین دانشجویی توسط نیروهای امنیتی واطلاعاتی درتهران بازداشت و تا هم اکنون از سرنوشت آنان خبر موثقی دردست نیست.
نیروهای امنیتی در آستانه برگزاری مراسم شانزده آذر اقدام به عملیات بازدارنده علیه دانشجویان نموده اند.
نیروهای امنیتی به منزل مهدی گرایلو از رهبران دانشجویی یورش برده و او را با ضرب و شتم بازداشت نموده اند و وسایل و اموال شخصی وی را ضبط کرده اند و باخود برده اند.
همزمان تعدادی دیگر از دانشجویان در میانه راه و اطراف دانشگاه تهران توسط نیروهای امنیتی دستگیر و ربوده شده اند.
تهدید و محاصره دیگر دانشجویان در دانشگاه تهران و خوابگاههای دانشگاه ادامه دارد.
چندین فعال اجتماعی و دانشجویی همزمان در تهران و شهرستانها به اداره اطلاعات و ستاد خبری نیروی امنیتی انتظامی احضار شده اند.
اسامی دستگیرشدگان :1- مهدی گرایلو2- انوشه آزادفر3- الناز جمشیدی4- احسان آزادفر5- نادر احسنی6- سعید حبیبی هم به منزل و دانشگاه مراجعه نکرده است و به احتمال زیاد ایشان هم بازداشت شده است.
بازداشت و تهدید دانشجویان ادامه فضای سرکوب و خشونت در جامعه توسط نیروهای امنیتی انتظامی است. این تعرض به معنای ممانعت از فعالیت جمعی دانشجویان و سلب آزادی بیان و تجمع از آنان است.
دانشجویان !مردم مبارز!
در برابر تعرض به محل زندگی و تحصیل همقطاران و فرزندانتان اعتراض کنید. نباید فرصت داد که نیروهای امنیتی واطلاعاتی دانشجویان را شکنجه کنند و آزار دهند. نباید فرصت داد دانشجویان را به زندان بکشند. اعتراضات جمعی و متشکل دانشجویان و مردم در تهران و دیگر شهرها میتواند نیروهای دولت اسلامی را وادار به آزادی دانشجویان بازداشتی کند.
اعتراض به دستگیری دانشجویان مبارز در همه سطوح داخلی و خارجی، برای همه فعالین مدنی، سیاسی و مدافع حقوق بشر عاجل و ضروری است.

ايران پرس نيوز