آذر ۰۸، ۱۳۸۶

آخرين تحولات در ارتباط با دستگيري و ربودن هواداران آيت الله کاظميني بروجردي

با گذشت 48 ساعت از موج جديد حملات به ياران و هواداران آيت الله کاظميني بروجردي روحاني دگرانديش مذهبي، همچنان ياران ايشان تحت تعقيب و متواري هستند. در اين سري از حملات، مامورين وزارت اطلاعات با هماهنگي شركت مخابرات ايران، ابتدا در اواخر شب تلفن و موبايل افراد را قطع كرده و سپس در ساعات اوليه بامداد به منازل آنها يورش مي برند.
تا اين ساعت دستگيري 7 تن از هواداران آيت الله بروجردي تاييد شده است که اسامي آنها به شرح ذيل مي باشد:
1- خانم ياسمن رضايي 34 ساله داراي دو فرزند خردسال 7 و 9 ساله خانه دار
2- خانم فاطمه عبدالله وند متاهل داراي فرزند خردسال 7 ساله خانه دار
3- خانم نرگس غفار زاده ( وي پيش تر نيز 2 بار در مرداد ماه 1385 و مهرماه 1385 دستگير شده بود كه در دور دوم پس از تحمل چندين ماه شكنجه و آزار با قرار وثيقه سنگين ملكي آزاد شده بود ) .
اين سه خانم در ميان چشمان خانواده ها و اهالي محل ربوده شده اند.
4- خانم مريم عظيمي ( نامبرده به مدت 15 ماه تهديد به قتل شده و تحت تعقيب بوده و چندين بار موفق به فرار از دست مامورين وزارت اطلاعات شده بود كه نهايتا ًبامداد سه شنبه 6/9/1386 در منزل يكي از دستگير شدگان شناسايي و بازداشت گرديد ).
5- آقاي امير عليزاده 39 ساله متأهل داراي 3 فرزند 6، 10 و 12 ساله، کارمند دولت
6- آقاي سيد مرتضي حسيني 36 ساله متاهل و داراي 1 فرزند 10 ساله شغل آزاد .
7- آقاي محمدرضا صادقي (حال ايشان به علت شكستگي در ناحيه پا و جمجمه و خونريزي از ناحيه سر بسيار وخيم گزارش شده است. وي چند ماه قبل با قرار وثيقه سنگين ملكي آزاد شده بود).
مقامات امنيتي و انتظامي استان تهران از علت دستگيري و سرنوشت دستگير شدگان اظهار بي اطلاعي مي كنند.

انتقال مجدد آيت الله کاظميني بروجردي به بند مخوف 209 زندان اوين
با گذشت 48 ساعت از موج جديد حملات به ياران و هواداران آيت الله کاظميني بروجردي روحاني دگرانديش مذهبي، منابع آگاه در زندان اوين از انتقال مجدد ايشان به بند مخوف 209 زندان اوين و آغاز دور جديد شكنجه و آزار بر عليه ايشان خبر دادند. ظاهرا پس از بازجويي اوليه از دستگير شدگان اخير، مسئولين وزارت اطلاعات و دادسراي وي‍ژه روحانيت تصميم دارند آيت الله و دستگيرشدگان را وادار به اعترافات جديد تلويزيوني و رسانه اي نمايند. نظام ديكتاتوري مذهبي حاكم بر ايران كه در دوره هاي پيشين با صحنه سازي و پخش اعترافات تلويزيوني سعي در تخريب شخصيت اين روحاني مخالف ولايت فقيه داشت، اكنون مصمم به تكرار چنين نمايش هاي دروغين مي باشد تا حداقل بخشي از آبروي از دست رفته خود در عرصه بين المللي را بازيابد

تهران- خبرگزاري مستقل هواداران آيت الله بروجردي

آذر ۰۷، ۱۳۸۶

انتقال دوباره آيت الله بروجردي به سلول انفرادي
به گزارش يك منبع آگاه، در ادامه آغاز دوباره دستگيري طرفداران آيت الله بروجردي طي روزهاي گذشته ، مسئولين زندان اوين اقدام به تشديد فشار بر آيت الله بروجردي نموده و ايشان را روز چهارشنبه 7 آذر ماه به بند انفرادي منتقل كردند.
برغم هشدارهاي مكرر سازمانهاي حقوق بشري و عفو بين الملل نسبت به ادامه بازداشت آيت الله بروجردي در شرايط غير انساني و با وجود ابتلاء نامبرده به بيماريهايي چون فشار خون،ديابت،پاركينسون و اختلالات تنفسي و عصبي و عدم برخورداري از امكانات مناسب درماني و پزشكي ، مسئولين ر‍‍‍ژيم بدون توجه به اين هشدارها ، همچنان به اقدامات غير انساني و غير قانوني در برخورد با دگر انديشان ادامه مي دهند.
لازم بذكر است آيت الله بروجردي روحاني مخالف رژيم كه معتقد به جدايي دين از دولت بوده ، در تلاش براي نهادينه كردن شعار آزادي اعتقادي و فردي ، همچنان به مبارزه با رژيم ديكتاتوري ايران و اعلان مخالفت با شعارمجعول ولايت فقيه و دين انقلاب 57 ادامه مي دهد.
لازم بذكر است بدنبال اقدام سركوبگرانه و ظالمانه ي مامورين رژيم در هفته هاي گذشته در تخريب حسينيه ي دراويش و سركوب ناجوانمردانه ي دراويش توسط اشرار دولتي در شهر بروجرد، دفتر نمايندگي آيت الله بروجردي در اروپا، ضمن محكوم كردن اقدام صورت گرفته، در هشداري به سازمانهاي مدافع حقوق بشري ، از آغاز موج جديد سركوب مخالفين مذهبي خبر داده و خواستار برخورد قاطعي با نقض گسترده حقوق بشر و ازجمله نقض آزاديهاي اعتقادي در ايران شده بود.
حمايت از آيت الله بروجردي حمايت از آزاديهاي اعتقاديست .براي رهايي مردم ايران از شر ديكتاتوري مذهبي ، ضمن محكوم كردن اين گونه اقدامات خواهان آزادي آيت الله بروجردي و ساير زندانيان عقيدتي مي باشيم.
منبع «« بام آزادی

آذر ۰۶، ۱۳۸۶

آغاز مجدد حملات سرکوبگرانه و دستگيري هواداران آيت الله کاظميني بروجردي

موج جديد حملات به ياران و هواداران آيت الله کاظميني بروجردي با هجوم به منازل و دستگيري ياران ايشان در شهر تهران آغاز گرديد. در اين ميان ماموران وزارت اطلاعات و دادسراي ويژه روحانيت در همه موارد پس از شکستن درب منازل و پنجره ها و درگيري با خانواده هاي دستگير شدگان، در شب دوشنبه 5 آذر و بامداد سه شنبه 6 آذر، قربانيان را مورد ضرب و شتم قرار داده و به صورت خون آلود از منازل خارج نمودند. از طرف ديگر ماموران رژيم در ميان چشمان خانواده ها و اهالي محل، اقدام به ربودن سه خانم هوادار آيت الله بروجردي نموده اند. حال يکي از دستگير شدگان که دچار شکستگي شديد در ناحيه پا و جمجمه شده است، بسيار وخيم گزارش شده است. تا اين ساعت دستگيري 7 تن از هواداران آيت الله بروجردي تاييد شده است، که اسامي 3 تن از آنها به شرح زير مي باشد:
1- آقاي امير عليزاده 39 ساله متاهل داراي 3 فرزند 6، 10 و 12 ساله، کارمند دولت
2- خانم ياسمن رضايي 34 ساله داراي دو فرزند خردسال 7 و 9 ساله خانه دار
3- آقاي سيد مرتضي حسيني 36 ساله متاهل و داراي 1 فرزند 10 ساله شغل آزاد
مقامات امنيتي استان تهران از سرنوشت و علت و نحوه دستگيري اين افراد اظهار بي اطلاعي نموده اند.
اين موج جديد حمله و دستگيري ها، با گذشت چند روز پس از سرکوب شديد هواداران فرقه دراويش گنابادي در شهر بروجرد و سکوت مجامع حقوق بشري و بين المللي شروع شده است.
ياد آوري مي گردد که حملات دوره ای عليه دگرانديشان مذهبی در ايران در سال های اخير شدت گسترده ای يافته است. در اواسط سال 1385 نيز تنها چند روز پس از حمله به هواداران فرقه هاي دراويش گنابادي، هجوم همه جانبه به آيت الله بروجردي و يارانش که جهت دفاع از ايشان در اطراف منزل وي تجمع کرده بودند، آغاز شد و منجر به بروز درگيري هاي خونين و زخمي شدن صد ها نفر و دستگيري بيش از هزار تن از هواداران ايشان گرديد.
ياد آوري مي گردد آيت الله کاظميني بروجردي يکي از طرفداران نظريه جدايي دين از سياست و از سرسخت ترين مخالفين نظام ولايت فقيه در ايران مي باشد که پس از 14 سال فعاليت مذهبي مستقل و به دور از جنبه هاي سياسي که همراه با چندين بار دستگيري و شکنجه ايشان در زندان هاي رژيم بود، در تابستان 1385 پس از خودداري از مراجعه به دادسراي ويژه روحانيت عملاً بر عليه نظام ديکتاتوري مذهبي در ايران به پا خاست و در نهايت در 15 مهرماه 1385 (7 و 8 اکتبر 2006) همراه با هواداران خود به شدت سرکوب گرديده و به زندان اوين منتقل شد. از آن زمان تاکنون ايشان در زندان انفرادي به سر مي برد و از حق داشتن وکيل مدافع و ساير حقوق قانوني و شهروندي محروم است.
به اميد شکست اهريمن
تهران- خبرگزاري مستقل هواداران آيت الله بروجردي
منبع «« بام آزادی

آبان ۳۰، ۱۳۸۶

در حریم کبریایی علیّ بن موسی الرّضا
يا سَريعَ‏الرِّضا بِمُولانَا الرِّضا اَجِبْنا فى‏ مَرْضاتِكَ‏

براى عرض دينم سراغ تنها امام آسمانى را گرفتم كه در وطنم خانه دارد و به مشهد رسيدم ؛ خيابانها و كوچه‏ها و ميدانها را زير پا گذاشتم و به حياط منزلش وارد شدم. صحن‏هاى بزرگ را زيارت كردم و خرجهاى هنگفت شده را؛ امّا از تابلوى اصلى موجود در زيارت نامه‏اش اثرى نديدم كه آمده : « مَنْ زارَ الرِّضا عارِفاً بِحَقِّهِ وَجَبَتْ لَهُ‏الْجَنَّةُ ». جمعيّت مملو بود و هر كس پى كارى آمده بود ؛ يكى درد داشت و درمان مى‏خواست ؛ يكى غم در سينه‏اش موج مى‏زد و رهايى مى‏طلبيد ؛ يكى هشتش گرو نُهش بود و كمك هزينه مى‏جست ؛ يكى از تهديدكننده‏اى رميده بود و مدافع مى‏خواست ؛ ديگرى به تماشاى كاخ نشسته بود و آن يكى، مات طلاكارى‏ها و سنگ‏بريها و نقّاشيها گشته بود ؛ در اين بين مُرده‏هايى را براى طواف آورده بودند تا مثل زنده‏ها، بهانه‏اى براى رفتن به بهشت پيدا نمايند و من غرق اين درياى تضادها بودم. به واقع من در چه كانالى سِير مى‏كردم؟ آمده بودم تا خودش را ببينم با او صحبت كنم و دين غبار گرفته‏ام را با اخذ مشى الهى، خرافه زدايى نمايم ؛ امّا امامم را اسير حجابهايى ديدم كه در دوران حيات مباركش از آنها گريزان بود. در زندگينامه‏اش خوانده بودم كه سخت ميهمان نواز است و دربانى نداشته تا به واردين محضرش، تحكّم كند ؛ عمر عزيزش در دورى از تنقّلات مادّى سپرى گشته بود ؛ فقراى شهر را با همه وجود نوازش مى‏كرد ؛ هيچ وقت به قشر كتك خورده اخم نمى‏كرد و با طبقه پايين شهر، همسويى مى‏نمود ؛ در خانه ی شخصى او، فلزّى به نام طلا و نقره يافت نمى‏گشت و هر هديه‏اى را هرچند سنگين مى‏بود به طبقه ی ندار و بى‏بضاعت برمى‏گرداند. وقتى زوركى به قصر جبّاران خواندنش با بى‏ميلى و دور از رغبت اجابت نمود و بر تخت فريبنده قرار نگرفت و از عزل و نصب افراد اجتناب كرده و دلى را نشكست و با وجود استقرار در ولايتعهدى معاهده‏اى با ظالمى امضا نكرد و دست خون‏آشامى را نفشرد و در هر فرصتى با تازيانه ی زبان و طپانچه ی روان، مكّاران و زراندوزان عصر را از خواب پراند. او رضا لقب داشت چراكه رضايش آئين بود و تحت هيچ شكنجه‏اى از تسليم به حق دور نمى‏گشت ؛ نام قشنگش، على است و علوّ مقامش گوياى نزول خدمتگذاران لاهوتى مى‏باشد. در بين اين همه زائر، چند نفر مخلص يافت مى‏شود!؟ از آنهايى كه حضرت، از باب درد دل مى‏گفت : " اگر اهل دلى مى‏يافتم تقاضاى مرگ از خدا نمى‏كردم " .
اى خداى رضا، اكنون در حريم كبريايى علىّ بن موسى الرّضا، به تو پناهنده‏ام از دست تمام الگوهاى دروغين ؛ مستأجر الطاف توأم تا در اين بحرانها و فتنه‏هاى پايانه ی غيبت، بيعت فطرى را نشكنم و دست در دست غير ولىّ تو نگذارم ؛ با همه ی وجودم زير چتر آيه كريمه اَمَّنْ يُجيبُ رفته‏ام تا محض اضطرارم از حيطه ی انوار واليان منصوص خود، دورم نكنى كه گم كردن حسين در بيابانهاى خودسرى، موجب سياهى لشگر يزيد خواهد شد و نداى سماوات را به دنبال دارد كه : يا حَسْرَةً عَلَى‏الْعِبادِ ما يَأتيهِمْ مِنْ رَسُولٍ اِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ ؛ چقدر سرافكنده‏اند مردم، بخاطر برخوردهاى بدشان با سفيران پروردگار كه در برابر هر يك از آنها مواضع خصمانه را اتّخاذ نمودند و باعث انسداد ابواب رحمت و هدايت دائمى گشتند.
منبع : کتاب حکیم
اثر : آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی
بام آزادی ، وبلاگ اختصاصی آیت الله بروجردی

آبان ۲۸، ۱۳۸۶

اعلان موضع دفتر نمايندگي رهبرضد استبداد زنداني،
آيت الله كاظميني بروجردي
پيرامون تخريب عبادتگاه متصوّفه و خشونت برعليه پيروان آنها و ادامه تهديدات وزارت اطّلاعات
بار ديگر نقض آشكار حقوق بشر از آستين استبدادگران تاريخ ايران، بيرون آمد و در شهر بروجرد، محل عبادت صوفيّان اين شهر به تعرضات وحشيانه و خشونت‌طلبانه در نيمه‌شب منجر شد و صدها نفر از طرفداران اين مذهب، مصدوم و مجروح و بازداشت شدند و امنيّت هزاران نفر ديگر از اين عزيزان بر طبق تهديدهاي حكومتي در خطر قرار گرفت.
متاسّفانه به خاطر خفقان موجود در ايران، امكان ابراز همدردي علني هموطنان با صوفيان مورد حمله قرار گرفته ، وجود نداشته؛ فلذا ما از طرف مخالفين دين انقلاب در ايران ضمن ابراز همدردي اعلام مي‌داريم كه وقتي آزادي عقيده و بيان نباشد و كشور در تصّرف دين سياسي باشد و ملّت، جملگي در حوزه تفتيش عقايد قرار گيرند، بايد انتظار چنين حملاتي را كشيد؛ چرا كه روحانيّون حكومتيِ انقلاب، خواهان سركوب تمامي اديان الهي هستند و مذاهب آسماني را مانع گسترش اهداف استعماري خود مي‌بينند، لذا در هر فرصتي ، در هر گوشه و كناري از مملكت، به ريشه‌كني آئين‌هاي فكري ايرانيان مظلوم مي‌پردازند.
روزي كه رهبر آزاديخواه زنداني ايران را به شكنجه‌گاه بردند ،هدفمندانه اقدام كردند تا صُلح و آزادي را خفه كنند و مردم را به سركوب دائمي مبتلا سازند.
اكنون از مجامع بين‌المللي مي‌خواهيم تا هرچه سريعتر به خفقان عمومي و اختناق فكري توجّهي كنند و با مطرح نمودن قطعنامه‌اي در شوراي امنيّت سازمان ملل متّحد، در خصوص پايبند كردن حكومت ايران به آزادي‌هاي خداداده، ملّت ستمديده ايران را از ورطه هلاكت دائمي نجات دهند.
انتظار اقشار مختلف اين ملّت از مجامع رسمي و قانوني و حقوقي جهان آنست كه از تمامي نيروهاي خود در راه اعتلاي آزادي بيان و استقلال قلم و حرمت اعتقادات استفاده كنند و براي نجات پيشواي ديكتاتورستيز زنداني ايران فشارهاي كارآمد را بر رژيم قانون‌شكن و نامردمي ايران، وارد آورند و آسايش مردم بي‌پناه و محروم ايران را فراهم كنند.
الان چنين حادثه‌اي خونبار و وحشتناك در شهر بروجرد انجام گرديده و فرداست كه در شهرهاي ديگر ضايعات اين چنيني را به نمايش گذارند. فلذا بجاست كه به استمداد اين ملّت پاسخ دهيد و رهبران ديني جهان از دولت پليسي ايران بخواهند تا بيش از اين، باهرج و مرج اجتماعي و اعتباري، جامعه‌ي وحشت‌زده ايران را در اسارت نگيرد.
با سپاس از مراحم مجامع طرفدار حقوق بشر

آبان ۲۵، ۱۳۸۶

نامه دفتر نمايندگي آيت الله بروجردي در اروپا به پروفسور هاله افشار
سركار علّيّه ، پروفسور هاله افشار
با سلام و تبريك به مناسبت عضويت در مجلس اعيان انگلستان و آرزوي ترفيع فراتر در مصادر بزرگ جهاني، نظر آن بانوي مصلح و انسان‌دوست و مدافع حقوق بشر را به وضعيّت رهبر ضدّ استبدادي زنداني ايران، آيت الله سيّد حسين كاظميني بروجردي، جلب مي‌كنم.
ايشان سالهاي زيادي را صرف مقابله با دين استبدادي كرده‌اند و اكنون عوارض سنگيني را در موارد روحي و جسمي و خانوادگي و مالي و امنيّتي و تبليغي مي‌دهند. اين فقيه ضدّ ولايت فقيه، مورد بي‌رحمانه‌ترين آزارهاي حكومتي قرار گرفته‌اند كه قتل پدر و مادرشان، از جمله آثار جاودانه‌اي در تاريخ معاصر ايران‌زمين است. اين روحاني آزاديخواه و مستقل كه حاضر به پذيرش "مذهب انقلاب" نشده، پايگاه مردمي وسيع و گسترده‌اي دارد كه نگاهي به مجالس معنوي و اخلاقي او در سالهاي گذشته، تائيد اين ادّعاي حقيقي را به ثبوت مي‌رساند. اين پيشواي ديكتاتورستيز زنداني با اينكه همواره، مورد بايكوت خبري رسانه‌هاي داخلي و مزدور قرار داشته و اجازه استفاده از جرائد كشور را در معرّفي مواضع و مجالس خويش نداشته، امّا به لحاظ اقبال عمومي از نظرات اعتقادي و اعتباري ايشان، جلساتشان در استاديومهاي ورزشي برپا مي‌گشت، هيچ مسجدي، امكان پذيرش جمعيّت انبوه علاقمندانش را نداشته و بگونه‌اي كه عكسها و فيلمها حكايت مي‌كند، ده‌ها هزار نفر دور از خبر رساني‌هاي همگاني، جمع مي‌شدند كه جلسه آخر اين مصلح زنداني، در بزرگترين استاديوم سرپوشيده ايران، برگزار گرديد و تقريبا بيش از يكصدهزار زن و مرد و كوچك و بزرگ، اجتماع كردند و به مواعظ الهي و جذبات متافيزيكي او، توجّه نمودند كه اسناد و مدارك آن در مجامع حقوقي جهان و مراكز رسمي دنيا، آرشيو گرديد، و همين حمايتهاي مهّم و دامنه‌دار كه از اقشار و افكار مختلف جامعه صورت مي‌گرفت، باعث خشم و غضب هيئت حاكمه خودكامه گرديد و بعد از چند روز به منزل اين مرجع سازش‌ناپذير، حمله كردند و با واكنش تند اهالي محل و منطقه مواجه شدند و با خسارتهاي گوناگون، عقب نشيني كردند و به مدّت سه ماه، اين خادم ملّت و سرباز وطن را در خانه محقّرش، محاصره نمودند كه در طول اين جنايت، از ناحيه صدها نفر از پيروانش، محافظت مي‌شد و آنگاه كه اخبار و اسرار اين فجايع تروريسم دولتي به سازمان ملل و پارلمان اروپا و پاپ اعظم و خبرگزاري‌هاي بين‌المللي رسيد، با يورش عظيمي از نيروهاي مسلّح به اوج رسيد كه در سال گذشته به وقوع پيوست و با گلوله و گازهاي سمّي و ميكروبي، از آنها پذيرائي كردند و صدها نفر را به همراه ايشان به زندان بردند و تحت شكنجه قرار دادند كه كم‌كم طرفدارانش را با وثيقه آزاد كردند و بعد از يكسال و نيم، هنوز اين رجل مدافع حقوق هم‌ميهنانش در زنجير اوين و سلّولهاي مخوف مخفي قرار دارد. علّت تمامي اين درگيريهاي نابرابر و ظالمانه،‌ ارائه اسناد ديني و مدارك مذهبي در ردّ انقلاب ضدّ توحيدي حاكم بر ايران است و هواخواهي قاطبه مردم مظلوم و تحت ستم كشور است كه از حكومت ستمديني خسته شده‌اند و به تنگ آمده‌اند. الآن، خانواده‌ي ايشان، بي‌خانمانند زيرا كه منزل مسكوني او با تمامي اموال و اثاثيّه‌اش مصادره شده و همسر و فرزندان و نزديكانش به علّت اذيّت‌هاي جسمي و روحي، در موقعيّت وخيمي قرار دارند.
از جمله اقدامات زشتي كه در اين مدّت مورد بهره‌برداري حكومت جلّاد قرار گرفته، تشكيل دادگاه‌هاي نمايشي و سانسوري و كيفرخواستهاي ناروا و ضدّ بشري و ارائه احكام سنگين و كُشنده و بمباران تبليغي و منفي و مسموم در تلويزيون دولتي و روزنامه‌هاي اطّلاعاتي از شخصيّت ايشان است، كه اراده به وارونه‌نويسي تاريخ معاصر دارند.
در خاتمه از آن هموطن عاليقدر كه در سنگر تأثيرگذاري، قرار گرفته‌اند مي‌خواهيم تا از تمامي امكانات خود براي آزادي مطلق ايشان، بهره گيريد و با همسو كردن رسانه‌هاي بين‌المللي، در خنثي‌سازي تبليغات كثيف حاكمان قبيح و قلدر ايران، بكوشيد و بستر لازم را براي طرح مسئله ايشان به شوراي امنيّت سازمان ملل، فراهم نمائيد تا تحت عنوان آزاديهاي ديني و فكري به رهبري ايشان، قطعنامه‌اي را تصويب نمايد.
از طرف جمعي از مخالفين دولت ديني در ايران

آبان ۲۴، ۱۳۸۶

نامه دفتر نمایندگی آیت الله بروجردی در اروپا خطاب به اعضاء شرکت کننده در کنفرانس صلح خاور میانه
مسئولين محترم كنفرانس صلح خاورميانه
خانمها، ‌آقايان ، ‌جناب رئيس
درود بر ساحت مقدّس آن جايگاه شريف
با اداء احترام به منويّات و اهداف آن مكان
صلح، هديه‌ي خداوند به تمامي موجودات است. با صلح، زندگي بشر زيبا و گوارا مي‌شود. بدون صلح، دنيا جهنم مي‌گردد. اگر صلح را از دست بدهيم، دچار جنگهاي ويرانگر و خانمانسوز مي‌شويم. چه خوب بود كه يك مصلح غيرتمند و با شرافتي پيدا مي‌شد و دنيا را از شرّ هر تهديدي كه صلح را به خطر مي‌اندازد، آسوده مي‌كرد. صلح بين دولتها،‌ اهميّت وافر دارد امّا كسي به فكر ملّتهاي تحت ستم حكومتهايشان نمي‌باشد. آيا مي‌دانيد كه چه به سر مردمي آمده كه تاوان استبداد حاكمانشان را مي‌دهند؟ آيا حكومتها،‌ حق دارند تا هرجا كه اشتهايشان ايجاب كند ديكتاتوري كرده و دمار از روزگار رعيّت بينوا و بي‌پناهشان درآورند و به قدرتهائي كه به دفاع از مظلومين زير سلطه‌ي آنها، اعتراض مي‌كنند، بگويند كه چرا در امور داخلي ما ، وارد مي شويد!؟ اگر اينطور است پس چه كسي بايد به داد اقشاري برسد كه مي‌خواهند آزاد زندگي كنند و هر لحظه در اسارت خشونت و خفقان، تلفات رواني و جسماني و مالي و خانوادگي مي‌دهند و صدايشان به جائي نميرسد؟
اكنون در كشور ايران، شديدترين نوع سركوب و شكنجه برقرار است و از سازمانهاي طرفدار صلح و مجامع بشر دوستانه، هيچ حركت مؤثر و مناسب و مهمّي ديده نمي‌شود.
عاليجنابان ؛
درايران، به نام خدا و مذهب، نسلها را بي‌دين مي‌كنند و آحاد جامعه‌ي ايراني را نابود مي‌سازند. مصداق روشن اين دعاوي تلخ و ناگوار، وجود رهبر ضدّ استبدادي زنداني ايران، آيت الله سيّد حسين كاظميني بروجردي است كه هم‌اكنون در زير شكنجه‌هاي شكننده‌ي روحي و جسمي در زندان اوين قرار دارد و خانواده‌اش دراسارت دستگاه امنيّتي قرار دارد و بسياري از پيروانش، مضروب و مجروح و مقتول شده‌اند.
اين پيشواي ديكتاتورستيز حرف اكثريّت قاطع ملّت ايران را مي‌زند و با وجود جوّ پليسي حاكم بر رسانه‌هاي داخلي، در آخرين جلسه‌اش، ده‌ها هزار نفر زن و مرد و بزرگ و كوچك از طيف‌هاي مختلف جامعه شركت كردند كه عكسها و فيلمهايش موجود است و بعد از انعقاد آن مجلس باشكوه كه به منزله‌ي رفراندومي آرام بود تاريخ معاصر را چنين نگاشت كه يك روحاني آزاديخواه و مستقل، بدون بهره‌برداري از رسانه‌هاي همگاني، بزرگترين استاديوم سرپوشيده ايران را با نفوس ملّت، مفروش كرد و اين سيل جمعيّت، به ميادين و خيابانهاي اطراف آنجا نيز كشيده شد.
انتظار مردم آزاديخواه و گريزان از مذهب دولتي، آنست كه با حمايت جدّي و جهاني از اين فقيه ضدّ ولايت فقيه، مانع تفتيش عقائد شويد و ته‌مانده‌ي آبروي خداوند بزرگ را بخريد و مجال قدرت نمائي به آنها ندهيد كه ايشان خشونت‌طلبان و تروريست‌پروراني هستند كه تحت عناوين مذهبي، دست به هر عمل منافي با حقوق بشر مي‌زنند و خود را مالك جان و مال و ناموس و فكر ايراني مي‌دانند و در امور لبنان و فلسطين و عراق و افغانستان دخالت مي‌كنند . در حاليكه ادعاي خيرخواهي از سوي كساني كه به مردم خود رحم نمي‌كنند دروغيست بس آشكار.
يك سال و نيم است كه آيت الله بروجردي در بندهاي مخفي و مخوف زندان اوين به سر مي‌برد و در دادگاه‌هاي پنهاني و دور از چشم وكلاي با شرافت و باوجدان، به اشدّ مجازاتهاي ناعادلانه و غيرانساني، محكوم گرديد و خانواده‌اش در تعقيب عوامل خشونت‌طلب حكومتي، دربه‌در كوچه و خيابانند و يارانش به محض طرفداري، سركوب مي‌شوند. در اين مدّت، كار اساسي از ناحيه‌ي سازمان ملل صورت نگرفت و اين روال همچنان ادامه دارد.
بزرگواران ؛
اگر آزادي و صلح و حقوق بشر براي شما مهّم است، اوّل از ايران آغاز كنيد و اين دردنامه را در آن كنفرانس بخوانيد تا تقويم بشري، ‌قضاوت شايسته‌اي از اوضاع فعلي ايران داشته باشد. برخورد با اين روحاني معترض و مخالف، بهترين دليل بر نقص آشكار حقوق بشر در ايران است. بيائيد و با تمام قوا از او دفاع كنيد تا حرمت آزادي فكري واعتقادي، پاسداري شود. از اعضاي شوراي امنيّت سازمان ملل بخواهيد تا قطعنامه‌اي در حمايت از آزادي‌هاي مذهبي به سرپرستي ايشان صادر شود.
از خبرگزاريهاي بين‌المللي بخواهيد تا اخبار ايشان را به دنياي حسّاس به حقوق بشر، بفرستند تا مقابله‌اي با اختناق رسانه‌اي ايران گردد؛ چراكه اين مبارز ميهني، مدتهاست كه مورد بمباران شديد و ناجوانمردانه‌ي رسانه‌هاي مزدور داخلي ايران قرار دارد و آنها مي‌خواهند تاريخ زنده و پاينده را وارونه بنويسند و باعث اغفال جهانيان گردند. حمايت بي‌چون و چرا از آزادي مطلق و همه جانبه‌ي ايشان، موجب مي‌شود تا او بطور علني و فعّال و همه جانبه به جنگ با استبداد ديني برود و قفلها را از دهان اكثريّت قاطع مردم ايران باز نمايد.
بيست و هشت سال است كه آئيني به نام اسلام به فرمانروائي رسيده در حاليكه ساليان درازي در اين كشور، مسلمانان زندگي مي‌كردند و به اجراي احكام اسلامي مي‌پرداختند. امّا آن دين كه در حكومت شاهان قرار داشت در قلبهاي مردم مي‌تپيد و مورد عشق‌ورزي عامّه قرار مي‌گرفت و در آن هيچ اثر و خبري از خودكامگي و خونريزي وجود نداشت امّا اين مذهبي كه به نام انقلاب، روح و معنويت جامعه را خشك كرده، و كالبد ايرانيان را فرسوده كرده، يك حركت بي‌پايه و اساس است كه ربطي به اديان توحيدي و آسماني ندارد. و اين بحث، موضوع اصلي درگيري آيت الله بروجردي با روحانيّون سلطه‌گر و ماجر‌اجو و تفتيشگر است.
اكنون به نام "آزادي" و "عدالت" و بخاطر آفريدگاري كه از اين دو قانون باستاني حمايت مي‌كند، از شما مي‌خواهيم تا اين نامه را سندي بر توحّش حكومت ايران دانسته و دادخواهي ملّت زير ستم ايران بدانيد و آن را در مباحث خود با قدرتهاي طرفدار حكومت ديني ايران، مطرح كرده تا روسيّه و چين نيز همراه جامعه جهاني شوند و به دولت ديكتاتور ايران فشار بياورند.
اگر براي مردم فلسطين و عراق و افغانستان و لبنان ، دلسوزي مي كنيد ، چرا مردم بيچاره و زبان بريده‌ي ايران را فراموش كرده‌ايد. زندانها، پر از معترضين است و خانه‌ها خالي از امنيّت و حرمت مي‌باشد.
چشم به راه محصول اين كنفرانس هستيم تا هديه‌اي به مردم ايران دهيد و مانع از شكستن كمر ايرانيان نجيب و غريب در زير بار ستمكاري حكومت ديني شويد. با سپاس و توقع به‌جا در پذيرش نامه ما.

آبان ۱۸، ۱۳۸۶

آيت الله بروجردی روز گذشته به بيمارستان منتقل شد

بنا بر گزارشات رسيده آيت الله بروجردي روحاني مخالف به بيمارستان مدرس تهران انتقال يافت آيت الله کاظميني بروجردي زنداني عقيدتي که در بازداشت وزارت اطلاعات قرار دارد و در زندان اوين نگهداري مي شود به دليل بيماري هاي جسمي که در زندان بدان مبتلا شده است طي روز گذشته به بيمارستان مدرس تهران انتقال يافت. وي پس از انجام عکس برداري و معاينات پزشکي به زندان اوين منتقل شد . فعالان حقوق بشر در ايران نسبت به سلامت جسمي آیت الله بروجردی اعلام نگراني مي کند و خواهان آزادي بي قيد و شرط وي جهت رسيدگي پزشکي در بيمارستان مي باشد.


تمامی دولتهای آزاده ی جهان ، واجب وجدانی و انسانی است که پژواک فریادهای این روحانی مصلح زندانی ایران باشند که او خدای ادیان آسمانی را تبلیغ می کند و فلسفه ی درگیری او با اسلام حکومتی ، بر همین موضوع است که میگوید : چرا به نام پروردگار بخشنده ، جنایت می کنید و زیر عنوان دین ، معیشت مردم را تنگ می کنید و آسایش جامعه را می گیرید ؟! تقاضای ایشان و همه ی گرویدگان به او از مقامات اثر گذار در شورای امنیّت سازمان ملل ، آنست که به هر طریق که میتوانند از دولت ایران ، آزادی مطلق او و هوادارانش را بخواهند و چنانچه از او به درستی حمایت نشود ، خواهید دید که اکثریّت قاطع مردم ایران در پشتیبانی او قرار دارند . به خواسته ی به حق سیاست زدگان مخالف اسلام سیاسی ، توجه کنید .

آبان ۱۵، ۱۳۸۶

شکوائیه ی جمعیت مردمی حمایت از آیت الله بروجردی در ایران
به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد

بیش از یکسال از بازداشت و شکنجه ی روحانی آزادیخواه آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی در ایران می گذرد . ایشان بعنوان رهبر اپوزیسیون مذهبی در ایران ، از زمان وقوع انقلاب 57 تا کنون ، همواره مغضوب حکومت بوده در حالیکه آرزوی قلبی اش همواره نهادینه شدن آزادی اعتقادی در ایران زمین و سایر ملل دنیا بوده است . ایشان بخاطر این اندیشه ی مترقی ، تا کنون هزینه های سنگینی را متحمل گشته ولی مجامع و مراجع تصمیم گیرنده ی حقوق بشری دنیا ، حمایت بایسته ای از این چهره ی محبوب و مردمی در ایران بعمل نیاورده اند .
تنها جرم آیت الله بروجردی ، وجدان بیدار اوست . ایشان در طول فعالیتهای مذهبی خویش ، بدون لحاظ کردن رنگ ، مذهب ، نژاد ، فرهنگ و قومیت ، اصالت را در کرامت انسانی می نگریست و بدین خاطر است که در طول سالیان گذشته ، از حمایت تعداد کثیری از اقلیتهای مذهبی و پیروان ادیان و مذاهب غیر مسلمان در ایران بهره مند شده بود . حکومت جمهوری اسلامی ایران بدلیل افکار ارتجاعی بسیار خطرناک ، همواره دگر اندیشی و جدائی از اندیشه ی انقلاب 57 را جرمی بزرگ تلقی کرده و در این راستا اقدام به سرکوب و حذف دگراندیشان در کشور نموده است .
پرسش ما از سازمان ملل متحد و مخصوصا شورای حقوق بشر سازمان ملل این است که چرا حمایت قاطعانه از آیت الله بروجردی را امری واجب و فوری تلقی نمی نمایید ؟ مسئله ، مسئله ی شخص نیست بلکه مسئله ی نقض آزادیهای فکری و اعتقادی در ایران است . بعنوان جمعیت مردمی حمایت از آیت الله بروجردی در ایران ، با تقدیم این شکوائیه ، خواستار رسیدگی فوری برای آزادی آیت الله بروجردی و سایر زندانیان اعتقادی و همچنین صدور قطعنامه ای در الزام حکومت ستم دینی ایران ، برای در نظر گرفتن آزادیهای فردی و اعتقادی در کشور می باشیم .
جمعیت مردمی حمایت از آیت الله بروجردی در ایران
6 نوامبر 2007
رونوشت :
بان کی مون دبیر کل محترم سازمان ملل متحد
عفو بین الملل
پارلمان اروپا
وزیر خارجه محترم نروژ
نخست وزیر محترم استرالیا
نخست وزیر محترم نیوزلند
نخست وزیر محترم کانادا
دیده بان حقوق بشر واشنگتن
کمیته سازمان ملل متحد علیه زجر و شکنجه
مصاحبه يك خبرنگار آماتور، در آخرين ساعات محاصره منزل آيت الله كاظميني بروجردي

سلام ؛ من م .س هستم . وبلاگ نويسي كه چندين ماه به خاطر فعاليتهاي اينترنتي آزاد و ستم ستيزي ، در بند 209 اوين زنداني و تحت آزار بودم . به تازگي با نام شما از طريق ماهواره‌ها آشنا شدم و به اينجا آمدم و اكنون در كنار شما مي‌باشم و به راستي كه چقدر به اين مكان آمدن مشكل است . چندين خيابان پر از مأمور اونيفورم ‌پوش ِ مسلح و لباس ‌شخصي‌هاي امنيتي و اطلاعاتي را پشت سر گذاشتم و در حالي به كوچه‌ي سرو قدم نهادم كه اوضاع جاري را جنگي ديدم و حال و هواي عجيبي را در كنارتان ملاحظه مي‌كنم . جدّي جدّي قيام كرده‌ايد و يارانتان نيز مصمم به دفاع از شما هستند و شرايط حاكم بر محيط به هيچ وجه نمايشي و شوخي‌بردار نمي باشد.
همگان بر اين باورند كه تمامي روحانيون موجود در كشور، هماهنگ با حكومت مي‌باشند اما سروصداي شما ، چيز ديگري را نشان داد و به گمانه‌زني‌هاي عمومي پايان داد.

_ لطفا بگوئيد از چه زماني با اين رژيم به درگيري رسيديد؟
از سال هفتاد شمسي وقتي كه اصول دين سنتي را تدريس مي‌كردم و در كلاسهايم با اسناد توحيدي و مدارك الهي ضدّيت مذهب انقلاب را با اديان آسماني نمايان مي‌ساختم ؛ كه بعد از چهار سال دستگير شدم و به شكنجه‌گاه مخفي توحيد در پشت پست خانه‌ مركز منتقل شدم و مسجدم را مصادره كردند. دوباره در سال هفتادونه به علت محبوبيت اجتماعي ، و به جرم ايجاد دفاتر معنوي در راستاي اشاعه‌ي مذهب غيرسياسي بازداشت شدم و در زندانهاي مختلف ، مورد برخوردهاي ايذائي واقع گرديدم . در سال هشتاد ، مجددا به خانه بازگشتم و از آن سال ، به امر پدرم كه از علماء بزرگ پايتخت بودند و به سختي مغضوب دستگاه استبدادي بودند ، متصدي امور ديني در مسجد نور ميدان خراسان شدم و جبهه جديدي عليه ديانت سياسي گشودم و موحدين رميده از روحانيون دنياطلب و دين‌فروش را جذب كردم ؛ ولي متصديان زر و زور و تزوير، آهنگ خشونت كردند و براي انهدام ماشين تبليغي و عملي ما و تصاحب سنگر نوين ضد استبدادي ، در سال هشتاد و يك ، آن فقيه را ناجوانمردانه به قتل رساندند و بار ديگر ما را از حركتمان باز داشتند و مسجد نور را مصادره نمودند .
از سال هشتاد و دو، فكر تازه‌اي به سرم زد و مردم را براي اقامه دعاوي شخصي و خصوصي و ضروري تحت اجتماعات وسيع گرفتاران و بيچارگان گرد آوردم و آنها را با انگيزه حاجت‌خواهي به خدايشان نزديك كردم و مجالس دعا و توسل و نيايش خاصي را برقرار نمودم كه اينبار تاكتيك اعتباري و اختصاصي بنده ، كارگر افتاد و جماعت فراگيري از اقشار ضعيف و محروم و ناتوان را فراهم نموده و مانوري از مشكل‌داران جامعه را به اوراق تاريخ سپردم . هراس هيئت حاكمه خودكامه از آمار و ارقام واقعي مصيبت‌زدگان كشور، و تظاهرات ستمديدگان و استعمارشدگان و رسوائي نيروهاي انقلابي و عوام فريبي‌هاي دولتي ، موجب خشم خشونت‌طلبان شد و تراژدي كنوني را ترسيم كردند.

_ مي‌بخشيد از اينكه در چنين موقعيت حاد و حساسي تمركزتان را برهم مي‌زنم ، ولي ظاهرا با توجه به قدرت‌نمائي حكومت ، به ايستگاه نهائي رسيده‌ايد و همه شواهد دلالت بر قتل عام دارد! از اقدامات مهم شما در كمك ‌گيري از مراكز حقوقي جهان ، همدلي با تمامي اديان دنياست . بفرمائيد كه آيا نظر مشخصه‌اي از مذاهب موجود در دنيا داريد؟
هر نوع آئيني كه ما را به آفريدگارمان برساند ، مقبول و ممدوح است.

_ آيا آزادي قلم را به هر مرزي ، تاييد مي‌كنيد؟
خداوند در كتابش به شيطان كه دشمن درجه يك اوست آزادي داده تا هركاري كه مي‌تواند و مي‌خواهد انجام دهد ، حالا چطور كسي مي‌تواند اختيار قلم و بيان را از اشرف مخلوق ، انسان ، بگيرد! ما هيچ سندي در شرع نداريم كه اجازه سركوب قلم و بيان را بدهد و برعكس خداوند در قرآن به قلم قسم ياد كرده كه گوياي حرمت آن است . بنابراين هيچ نوع حركت علمي را نمي‌توان محكوم كرد.

_ بفرمائيد همسوئي با ديگران را تا چه حد در رسيدن به خواسته‌هايتان مشروع مي‌دانيد؟
نامحدود است ، هركه ما را در مسيرمان ياري كند با هر انديشه‌ و هدفي ، از ماست و در كنار ماست و به جنگ اهريمن مي‌آيد.

_ بفرمائيد جايگاه بانوان در تفكرات شما چيست؟
اگر به اجتماعات ماهانه ما نگاه كنيد ، خواهيد ديد كه اكثرا از خانمها هستند و شاگردان بنده غالبا از بانوان مي‌باشند. در مشي فكري و تحقيقي حقير، زنان عهده‌دار مناصب اصلي هستند و جايگاه ويژه‌اي در آفرينش دارند ، احترام به اين قشر عظيم از خلقت ، حرمت‌دهي به خداوند است . انتظارم از خانمها آنست كه به جمع ما بپيوندند و ما را در هدم نيروهاي ترورپرور و حق‌كُش ، ياري دهند.

_ بفرمائيد حد و حدود روحانيت در دخالت در امور چقدر است؟
بايد در موارد معنوي ، دخالت كنند و حامي عدالت باشند . از رفاهيات و تجملات و تزئينات پرهيز نمايند و با اتّخاذ مواضع صحيح ، باعث جذب جامعه به الهيات شوند.

_ بفرمائيد نظرتان درباره انقلاب كنوني چيست؟
انقلاب كار پيامبران است و تكرار آن بوسيله انسانهاي معمولي ، امري اضافه و نامستدل و غير اصولي است . اين انقلاب چه چيزي را به اين ملت داده و چه چيزهائي را گرفته؟ كارنامه بيست و هشت ساله آن ، گوياي آنست كه به قولهائي كه توسط بنيانگذار آن به مردم داده شده عمل نشد و همگي دروغ از آب درآمدند . سي سال قبل ، وضع ايمان و اقتصاد كشور به مراتب از امروز بهتر بود و به هيچ وجه قابل مقايسه نخواهد بود. امروز ملت ايران تحت شعار "ديانت ما عين سیاست ماست" از هر دو مسير دين‌خواهي و دنياداري ، جامانده ؛ و شعار اساسي انقلاب كاملا بي‌رنگ گرديده. اكنون نه استقلال داريم و نه آزادي مانده و نه جمهوريت مشهود است و نه اسلامي برجاي مانده.

_ بفرمائيد انتظارتان از ديگران در قبال اين ايثارگري كه شاهدش هستيم چيست؟
توقع من از مردم ايران ، حمايت تبليغي است كه هريك از آحاد ملت ، به خودي خود ، تاريخ‌نويسند و خبرنگار؛ كه بايد با حضور محسوسشان اخبار و اسرار حركتهاي مردمي و ضد استبدادي را به تمامي نقاط مملكت برسانند . از طرفداران حقوق بشر مي‌خواهم تا پژواك ما در همه رسانه‌هاي خبري جهاني باشند . از مجامع تاثيرگذار بر محورهاي تصميم‌گيري بين‌المللي مي‌خواهم تا با دفاعيات مسلم از مواضع وجداني و احساسي ما، اسباب اقتدار آزاديخواهان را فراهم آورند . از اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل مي‌خواهم تا با صدور قطعنامه‌اي در آن مركز امنيتي جهان ، به داد ملت تحت ستم ايران برسند.
شهادت پیشوای ششم شیعیان امام جعفر صادق بر عموم هموطنان مسلمان تسلیت باد

صادقان را صداقتی می باید تا بر مصادیق وحی ، آگاه شوند . این صداقت در تصدیق نسخ صادقی است که اتقیاء امت ، آنها را بر جای نهادند و خلایق ، ملزم به فراگیری آن می باشند . رشد معنوی و تکامل عرفانی ما ، در گرو صادق نامه ای است که راستی را به حیاتمان دهد و درستی را منظرمان آورد وصحت را به اعمالمان داده و سلامت بر کردارمان باشد . پس تو ای گریزان از نادرستی ؛ برخیز و در خیمه گاه جعفر صادق ، مسکن گزین و مسیر پیشوایان حقیقی بشر را بپیمای تا از فراز و نشیب عمر ، به آسانی بگریزی و در عوارضی ِ برزخ ، معطّل توبیخ ها نگردی و در محاکم پر حجم نهایی ، افول شخصیت نداشته باشی .
آفریدگار تو در بین چهارده خلیفه اش ، یکی را ملقب به صادق نموده تا مرز بین خود ساخته و سازه های بشری مشخص گردد . بگونه ای که از امام رضا سوال نمودند که مگر جمله ی رهبران الهی ، صادق نیستند که در مقطع ششمین ولیّ عرشی ، تخصیص آمده !؟ و سلطان سریر ارتضی فرمود : بلی منصب صداقت در کلیه ی منصوبین جبروتی ، تجلی دارد اما در جعفر ابن محمد ، آئینه ی فضایل و رذایل حاکم بر اعصار ، تبلور داشته و فوران کشمکش حق و باطل را نمودار گشته تا آنجا که قانون ولایت غدیر ، به نقد و تهاجم رفته و ایادی اهریمنی ، اراده به تقلید بی خردانه از احکام ایزدی نموده و در فریب جامعه ، جعل سرپرستی خلق کرده و اصول دینی ، سوای آنچه از منابع غیبی حاصل گشته را ، ترتیب داده که حافظ منافع شریعت ، امامت را نشانه کرده و تا کرانه ای که امروز شاهدش هستیم ، گرویدگان به مذهب مطهر ، در اقلیت بوده و پرچم تمدن حاکم ، بر دوش نابخردان و نابکاران قرار گیرد و روح انسانی بخاطر تجاوز متجاسران به حریم فرهنگ اصیل آدمیت ، آزرده و افسرده گردد و ناله ی تشنگی فطرت بنی آدم ، گوشهای پاک را خراش عاطفی دهد و اینجاست که ابوالائمه ، در کلمات قصارش می گوید : ظَلم الحَقّ مَن نَصَرَ الباطل ؛ تعدی آشکار به حقایق آفرینش است زمانی که عامه ی مردم برای سردمداران باطل ، هورا می کشند و سینه می زنند و نیز از گلهای بوستان نهج البلاغه است که می طراود : الصِدقُ لِباس الحق ؛ اونیفرم زیبا و جذاب که بر قامت میهمانان کره ی خاکی میدرخشد ، لباس صادقان خواهد بود و در مقوله ای دیگر ، معلم مجرّب باستانی می فرماید : الصدقُ لسان الحق ؛ زبان مکالمه ی مشترک و مفهوم امتهای پاک سرشت ، تخلیه از فضولات هوی و هوس است و به مصداق : هر دم از این باغ ، گلی می رسد ؛ صحیفه ی حیدریه می نگارد : افضل المقال ما طابق الصدق ؛ که وعظی مفید خواهد بود اگر گوینده اش از چارچوب صلاح و صِداق ، خارج نشود و در نهایت ، ابَرمرد میدان بلاغت و فصاحت ، مسیر صدق و صفا را اینچنین می فهماند که : اصدق القولِ ما طابق الحق .
حال که وجه امتیاز مخلوق برتر ، سخن گفتن اوست ؛ پس چه بهتر که جز حقیقت نگوید و به غیر واقعیت نچرخد و قطب نمای مبحث صدق و کذب ، امام بِحق ناطق جعفر بن محمد الصادق است که بر کرسی لسان الحق ، تکیه زده و چشم و چراغ حق جویان گشته و به وجدانهای خدا جوی سلیم وکریم ، تغذیه ی اخلاقی و اعتقادی می رساند .
در خاتمه از پروردگار دیّان ، استقامت در مکتب صادقیه
و استمرار سرافراز نهضت جعفریه را مسألت می نماییم .
نوشتاری از آیت الله سید حسین بروجردی در یادواره ی شهادت امام صادق ؛ 1420 ه.ق