در 15 مهرماه 1385 یگان ویژه به همراه نیروهای انتظامی و نیروهای خودسر محل سکونت آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی را بطور کامل محاصره کردند و در سحرگاه روز 16 مهر، به منزل این روحانی مردمی یورش بردند و ایشان را به همراه خانواده و صدها نفر از هوادارانش دستگیر نمودند.
بنابر گفته شاهدان عینی ( از جمله یکی ازفعالین حقوق بشر که برای تهیه گزارش در صحنه حاضر شده بود) مهاجمین علاوه بر سلاح گرم، از گازهای اشک آور، شوکر و باتوم استفاده کردند و با ماشین های تخریبگر بزرگ، دربهای منازل را می شکستند. کلیه مردمی که برای جلوگیری از بازداشت آقای بروجردی به صحنه آمده بودند، مجروح و مصدوم شدند و عده ای نیز دچار بیماری و صدمات جسمی جبران ناپذیر گردیدند که منجر به مرگ بعضی از آنها شد از جمله خانم فاطمه نخی، مادر سالخورده آقای بروجردی که پس از آزادی از زندان، در بیمارستانی بستری شد و در بهمن ماه همان سال از دنیا رفت .
در این هجوم غیر انسانی، کتابخانه شخصی آقای بروجردی شامل مجموعه ای از صدها جلد کتاب خطی و قدیمی، آثار تک نسخه و مدارک تحصیلی و تحقیقی ایشان، بطور کامل مصادره شد. دادستانی ویژه روحانیت تا کنون هیچ کدام از اسناد را بازنگردانده است.
چکیده ای از سوابق فعالیتهای آقای بروجردی که منجر به بروز حادثه مذکور شد:
اختلافات اعتقادی آقای بروجردی با روحانیون حکومتی، قدیمی و ریشه ای بوده است. پدر ایشان، آیت الله سید محمد علی کاظمینی بروجردی، به علت نامشروع دانستن حکومت دینی و مخالفت با تئوری ولایت فقیه، در همان دوران آغازین انقلاب مورد خشم و آزار روحانیون حکومتی قرار گرفت و در سال 1381 بعد از سالهای طولانی خانه نشینی و بایکوت خبری، به مرگ مشکوکی توسط عوامل حکومتی از دنیا رفت.
طبق اسناد و فیلمهای برجای مانده از 19 سال فعالیت مذهبی و فرهنگی آقای بروجردی، این روحانی همواره مروج اندیشه جدائی دین از حکومت بوده و از آزادی عقیده و حق انتخاب دین حمایت کرده و مخالفت علنی خود را با اعمال مجازاتهای فقهی از قبیل اعدام، سنگسار، زندان و شلاق، اعلام نموده است.
این اختلاف عقیده ها باعث شد که جلسات مذهبی مستقل آقای بروجردی به عنوان اجتماعاتی خارج از چارچوبهای رایج دین سیاسی تلقی شود. در سال 1374 ایشان برای اعتراض به استبداد دینی، کفن پوش برای اقامه نماز عید فطر، اقدام به راهپیمائی مذهبی در تهران نمود. مدتی بعد در همان سال بازداشت شد و در زندان مخفی توحید، واقع در پشت اداره مرکزی پست در تهران، توسط غلامحسین محسنی اژه ای مورد ضرب و شتم و شکنجه های جسمی قرار گرفت. در سال 1379 نیز بار دیگر او را در اوین محبوس کردند تا اینکه بر اثر شکنجه های مختلف دچار سکته قلبی شد.
آقای بروجردی بدون برخورداری از تبلیغات در رسانه های جمعی، توانسته بود گردهمائی های بزرگی را برپا نماید. در این جلسات، قشر رنجدیده جامعه، اعم از اقلیتهای مذهبی و حتی گروه های لائیک، جدا از هر عقیده و مسلکی شرکت می کردند. آخرین گردهمائی وی در تابستان 1385، با حضور ده ها هزار نفر در بزرگترین استادیوم سرپوشیده ایران به نام شهید کشوری برگزار گردید.
سالهاست که پرونده این مبارز آزادیخواه در دادستانی ویژه روحانیت باز است و ده ها بار به دادگاه احضار و مورد توهین قرار گرفته است. مقامات ذیربط تاکنون هیچ توضیح رسمی در مورد بازداشتها و نحوه برخورد با وی را ارائه نکرده و اسناد و محتویات این پرونده را در اختیار هیچ شخص و نهادی قرار نداده اند. یکی از کسانی که آقای بروجردی به عنوان وکیل خود انتخاب نمود، خانم دکتر گیتی پورفاضل بود که وکیل پایه یک دادگستری و نایب رئیس کمیسیون حقوق بشر کانون وکلا در ایران می باشد. در همین راستا خانم پورفاضل بارها به دادستانی ویژه روحانیت و زندان مراجعه کرد ولی مسئولین مربوطه کلیه تقاضاهای وی برای ملاحظه پرونده، دیدار با ایشان و تنظیم وکالتنامه را رد کرده اند.
وضعیت فعلی آقای بروجردی در زندان:
آقای بروجردی در حالی وارد پنجمین سال از حبس غیر عادلانه می شود که در مجموع 320 روز را در بندهای انفرادی زندانهای "اوین" و "مرکزی یزد" سخت ترین شرایط را سپری کرده است. بر اثر ضرب و شتم، شکنجه های طولانی مدت و فقدان امکانات بهداشتی و درمانی زندان، به بیماریهای متعددی مبتلا گردیده و اکنون در وضعیت بسیار ناگواری به سر می برد. 80 درصد بینائی ایشان به علت پارگی شبکیه چشم از بین رفته و علائم مشکوک به تومور مغزی در وی آشکار شده است. مسئولین قضائی ایشان را به دلیل تداوم فعالیت در زندان، از بستری شدن در بیمارستان و صدور مجوز مرخصی درمانی، محروم نگه داشته اند.
آقای بروجردی یکی از قدیمی ترین زندانیان عقیدتی سیاسی در ایران می باشد از کلیه حقوق قانونی خود، از جمله داشتن وکیل آزاد، برگزاری دادگاه علنی، برخورداری از مرخصی های استعلاجی و استحقاقی محروم بوده و همچنین در طول دوران بازداشت، به کرات ممنوع الملاقات شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر