آبان ۲۴، ۱۳۸۷

نامه آیت الله بروجردی خطاب به اعضای شرکت کننده در کنفرانس گفتگوی ادیان



ریاست محترم، اعضای گرامی، حضار ارجمند
درود خداوند مهربان بر شما که سفیران عدالت الهی هستید، به نام آفریدگاری سخن می گویم که بنده نواز و توبه پذیر است.
اینجانب روحانی مردمی و عاشق معنویات و مبلغ مقدسات دینی هستم که سی و پنج سال در مسیر تقرب خلایق به پروردگار عزیز، تلاش کردم و بسیاری از گمراهان اعتقادی را به عقاید حقه آسمانی بازگرداندم و در این راه جوانی نایاب خود را فدا نمودم و آثار ماندگاری در جامعه موحدین، بر جای نهادم و پدرانم همگی در ایران و عراق پیشوایی دینی را بر عهده داشتند و صاحبان نام نیک در تاریخ مذهبی و علمی و اخلاقی بودند. اکنون که با شما صحبت می کنم از میان زنجیرهای زندانی پیام می دهم که صاحبانش ادعای دیانت دارند و گردانندگانش، به نام خدای جهان، مخلوقات برگزیده اش را شکنجه می دهند و مالکینش با کشتن معترضین بیچاره به آموزه های مذهبی خویش افتخار می کنند.
حضرات مؤمنین، جرم این رهبر دینی که سالهاست در آزار مدعیان اسلام خواهی قرار دارد، مخالفت با آمیختن دیانت با سیاست است که آن را گناه نابخشودنی می دانم . پدرم نیز که از بزرگان علمای پایتخت ایران بود به خاطر ایراد به اسلام سیاسی و اعتراض به مذهب دولتی و تعارض با دین حکومتی، هفت سال قبل به دست تروریست های شریعت مآب به قتل رسید و اخیراً مقبره اش را که در مسجدش قرار داشت و مورد احترام مردم بود، تخریب کردند و فضای رعب و وحشت در منطقه مربوطه ایجاد نمودند.
برادران همکار، از روزی که به نام دین، رژیم سیاسی در ایران برپا شده است، همواره نفرت عمومی از مذهب رو به تزاید بوده و انفصال جامعه از الهیات و شرایع دینی بیشتر می گردد و این همان بلایی است که قاطبه علمای شیعه در طول هزار و چهارصد سال از آن می گریختند و هرگز در تشکلات دینی- سیاسی حاضر نمی شدند. این پیشوای زندانی از روی دلسوزی برای پیامبران که هدفی جز وصل ملت ها به خدایشان نداشتند، ندای آزادی خواهی و صلح طلبی و عدالت گستری سر داده و با شعار وحدت ادیان و قرابت مذاهب سعی در آشتی خداگریزان با مبدا وجود کردم و کارنامه فکری و عملی من انباشته از اقبال شیطان گرایان به سمت خالق بخشنده است که تجمع متنوع و مختلف ملت در مجالس دعا و نیایشم، گویای صداقت و صمیمیت صنفی و حرفه ای من می باشد.
مبلغین شریف، سوابق گذشته ادیان حکومتی و دولت های مذهبی نشان دهنده فساد اجتماعی بوده و هرگز کارنامه مقبول و مشروع و محبوبی را به اوراق تقویم بشری منعکس نکرده و خاطره زیبا و مفتخری را برجای ننهاده است که از مهمترین آنها حاکمیت کلیسا در اروپا بود و امپراطوری عثمانی در ممالک اسلامی که هر دو عامل بروز سرخوردگی از مذهب و سرافکندگی خداپرستی شدند و این همان فاجعه توحیدی است که در ایران نمایان گردیده و روز به روز بر تعداد خداگریزان و مذهب ستیزان افزوده می گردد و این حق طبیعی ملتی است که گذشته ای قابل تحسین در ادبیات دینی داشته اند. اما سی سال به نام دین، فقر و فلاکت و بیچارگی را بر آنها تحمیل کرده اند و باعث سستی عقاید فطری مردم شده اند؛ حال و روز مذهب در ایران بسیار اسفناک و رقت بار است؛ همه گونه ظلم و جنایت و خفقانی به نام اسلام می شود؛ آزادی فکری و استقلال اعتقادی محو شده و تفتیش عقاید بر مطبوعات حاکم است و سانسور همه جانبه، رسانه های جمعی را قبضه کرده و زندان ها از جوانانی که نمی خواهند زیر بار فشار مذهبیون متحجر بروند، پر است و زنانی که مورد تحقیر قرار گرفته و از حقوق اولیه خود محروم گشته و دید بدی را به کلیات مقدسات مذهبی پیدا نموده اند، بسیارهستند.
مسئولیت شما، ایجاب می کند تا به داد ما برسید و وظیفه دفاع از تمامیّت توحیدی را اجرا نمائید.
با تشکر – سیّد حسین کاظمینی بروجردی – نوامبر 2008

۱ نظر:

Unknown گفت...

با سلام و درود به آقای جهانگیر صالحی
دیکتاتوری حاکم بر ایران با سرکوب ازادیخواهان، باطن دروغین خود را نشان داده و اکنون روحانی آزاداندیش، آیت الله بروجردی ندای آزادی اعتقادی را با تمام وجود سرداده که همه مردم میتوانند زیر پرچم واحدی بنام یکتاپرستی زندگی کنند.
با آرزوی سربلندی برای شما