دی ۰۵، ۱۳۸۶


ولادت امام هادي را بر تمامي شيعيان واقعي و انسانهاي آزاده
كه به هيچ قيمتي حاضر به سازش با ظالم نمي شوند مبارك باد

دلم گرفته بود نَفَسم كند شده بود قلبم، از تپيدن بيزار بود رفتم جلوي آينه كه رنگم را ببينم، شايد مريض شده ام ولي خودم را نيافتم، ترسيدم، لرزيدم، گريستم، ناليدم، گفتم پس من كجا هستم! اگر اينجا نيستم!؟
واي خداي من طوفان عمر چه بر سرم آورد؟ هويتّم كو، واقعيّتم كجاست، حقيقتم چه شد! آه ...يافتم، در كويرم، كوهستاني خشك، كوهپايه اي خشن، كوهستاري دهشتناك، سنگلاخها ديوارم، سنگستاني فراسوي خيالم، و من تشنه ام، آبم دهيد محتاج قطره هاي حياتم، نيازمند شبنمي آويخته بر گلهايم، احتياجم را با نمي از درياي ترحّم، بر طرف سازيد.
اي صاحبان كرامت، كوزه هاي سعادت را از چشمه هاي قداست، بر اين عطشان كوي فنا، روان داريد و حاضر به سكراتم نشويد كه احتضار در وادي حسرت، بسي دلخراش است و جان دادن در ساحل اقيانوس شرافت با جگري تفتيده، چه رقّت بارست.
منبع :كتاب باراني در كوير سوخته
اثر آيت الله سيدحسين كاظميني بروجردي

هیچ نظری موجود نیست: