دی ۰۸، ۱۳۸۶

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
خدایش آنچنان مکرمتی به او داده که به هیچ امّتی نداده
میسّر نگردد به کس این سعادت ***** به کعبه ولادت به مسجد شهادت
به مریم که نابغه ی نسل بود و بدون عوامل ظاهری ، فرزندی معجزه گر آورد در حریم بیت المقدّس ندا داد که خارج شو ، قدس عبادتگاه است نه زایشگاه ، امّا به فاطمه ی بنت اسد گفت : « ادخلی » ، داخل بیت اللّه شو، و این مادر دردمند که هاج و واج این غریو رعد گونه شده بود به درب بیت آمد و آنرا قفل شده یافت و کلید را در دستان اربابان جاهلی دید که رابطه ی دوستانه ای با ابوطالب ندارند و لذا از این تعارض به شگفت آمد ، ناگهان دیوار کعبه شکافت و صاحب خانه فرزند خود را به درون برد و دوباره این شکافت بر هم شد ، و این واقعه برای سران قریش که در آنجا حضور داشتند بسی سنگین و عظیم آمد و خدا می خواست که دشمنانش بر این دعوت جبروتی شاهد باشند که شاعر گفت : « والفضل ما شهدت به الاعداء » برتری آن است که معاندین به آن اعتراف کنند . سه روز این مادر و نوزاد خارق العاده اش میهمان ربّ المشارق و المغارب بودند و از غذاهای لاهوتی می خوردند و سپس خدایشان بفرمود که یک بار دیگر اعلام رسوائی بت و بت پرستی و بت سازی کنند و از دیوار عبور کنند و چشم ها را بر این احتجاج ثقیل توحیدی خیره سازند و چون از مدخل کعبه بیرون آمدند اقوام و عشیره را یافتند که دلواپس این امر بی نظیرند . در این میان ابوطالب پیش آمد و نو رسیده ی مسعود را در آغوش کشید و رو به فضای ملکوتی مکّه نمود و خدا را اینچنین خواند : ای خالق معجزه ها که با اراده ات تاریخ را تغییر می دهی و تقویم را به تولیت جاودانگی می بخشی ، بنما به ما که نام این مولودت چیست ؟ فی الفور لوح سبزی همراه با صیحه ای به او واصل شد که « علیّ اشتقّ من العلیّ » ، اعلامیه صمدانی در باب حیدری ابلاغیه ی رسمی آفریدگار تواناست که فرمود : چون خدایش علی بود ، او نیز علی نام گرفت .
از آنجا که نبیّ مکرّم در تجلیل از خلیفه ی بلافصلش فرمود : « انَا مدینة العلم و علیّ بابُها » می باید معرفة النّبی را از دروازه ی مرتضوی جستجو کرد، و به خاطر آنکه رسول اکرم فرستاده ی حق تعالی است و لزوماً از کانال نبوّت به شناخت توحیدی می رسیم پس در یک کلام باید گفت اصول دین در کلاس علی شناسی است . مقاله ی حاضر بحث مجملی را در تعریف مقامات خداداده ی علوی ارائه می دهد .
زمانی که در رکوع زکوة داد خدایش وی را ولیّ امر مؤمنین منصوب کرد (مائده 55) و داستان حاتم بخشی مولای متّقیان بسی دلنشین است زمانی که پهلوان نامی جاهلی را بر خاک زد انگشترش را به روال معمول پیروزی در جبهه به محضر پیامبر آورد و ایشان آنرا به برنده جنگ دادند که قبلا این مدال متعلق به یکی از پادشاهان شکست خورده بود و به عمربن عبدود رسیده بود و بسیار گرانبها و معادل مخارج مملکت وی بوده . این بخشش در حین عبادت نکته های ریشه ای در معرفةالنّفس دارد که راکع تا قطع پیوندهای زمینی نکند عروج ننماید و نمازگزار تا زمانی که در اسارت تجمّلات است نمی تواند به معراج برود . سلمان فارسی از ختمی مرتبت شنیده که فرمود : من و علی ، چهارده هزار سال پیش از خلقت آدم آفریده شدیم . (فضائل الخمسه ج 1 ص 168)
رسالت پناه فرمود : علت نامگذاری علی به ابوتراب آنست که وی صاحب زمین و حجّت خداوند بر اهل آنست و موجب آرامش این کره ی خاکی می باشد . (بحار ج 35 ص 51) ابن عبّاس ، محدّث موثّق و راوی معتمد اهل سنّت می گوید : از جمله اسامی علی در قرآن ، ایمان است که در سوره مائده می فرماید هر که به او پشت کند بی دین خواهد بود . (بحار ج 35 ص 248) در کتاب مستدرک صحیحین که از مآخذ دینی اهل سنّت است آمده که : علی در رکاب پیامبر هفت سال اشتغال معنوی و عبادی داشت ، در حالی که تمامی اصحاب و انصار و مهاجر ، به تعبّدات نفسانی و غیر الهی مشغول بودند . (کنزالعمّال ج 6 ص 394) عمرابن الخطّاب می گوید : گواهی می دهم که پیامبر فرمود : ایمان علی و ارزش آن از ثقل و وزن هفت طبقه آسمان بیشتر است . (ریاض النّضره ج 2 ص 226) پدر عمرابن سعد که از قتله ی امام حسین بود ، در بازار مدینه با شخصی که علیه امیرالمؤمنین سخنرانی می کرد و به آن حضرت اهانت می نمود و مردم را به ضدیّت با وصیّ قانونی رسول خدا فرا می خواند مباهله کرد و او در دم به وسیله مَرکبش کشته شد . (مستدرک صحیحین ج3 ص499) عمر ابن الخطّاب از پیامبر گرامی آورده که فرمود : ایمان علیّ ابن ابی طالب از ایمان مجموعه امت من ، فزونی خواهد داشت .(مناقب ابن شهر آشوب ج 2 ص 9)
تنها مفسّر واقعی قرآن ، امام البرره است که فرمود : فقط در شرح و تحلیل سوره حمد ، بار هفتاد شتر را می توانم تجهیز کنم . (مناقب ابن شهر آشوب ج 2 ص 43) مخبر وحی فرمود : آفریدگار علم ، دانش را به پنج قسمت ، تقسیم کرد و چهار بخش آن را به علی داد و یک پنجم را به تمامی انسانها ، علی را در آن یک جزء معالم نیز شریک گرداند . (تاریخ دمشق ابن عساکر ج3 ص 58) ابوسعید خدری ، ازراویان اهل سنّت می گوید : پیامبر فرمود : خداوند عزّوجلّ ، آیه ی تطهیر« انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا » را در منقبت و مرتبت علی و خانواده اش نازل کرد . (تفسیر ابن جریر الطّبری ج 22 ص 5) ابن عبّاس از بزرگان اهل سنّت می گوید : در توصیف و تکریم علی ، سیصد آیه در مُصحف مبارک فرقانی آمده است . (صواعق محرقه ص 76) عایشه از مراجع روایی اهل سنّت می گوید :علی بهترین انسان روی زمین است و نا باور او ، کافر است . (امالی صدوق ص 76) فخر رازی که از اعاظم اهل سنّت است در تفسیر خود که معروف به کبیر می باشد ، در بررسی « بسم اللّه الرّحمن الرّحیم » که در نماز شیعه و سنّی به خلاف یکدیگر در آهسته گفتن و بلند خواندن ، فقه هر یک نظریّه ای دارند ، می گوید : و امّا علی آنرا به آوای رسا می گفت و نمی توان از کردار او سر پیچید ، زیرا که به نصّ کلام پیامبر ، حق با علیّ ابن ابی طالب است ، در هر زمان و مکان . (مستدرک صحیحین ج 3 ص 124) ابن عبّاس ، از معتمدین اهل سنّت ، از پیامبر نقل می کند که فرمود : عشق به علی گناهان را می ریزد و پاکی به پرونده ی اعمال می بخشد . (تاریخ دمشق ابن عساکر ج 2 ص 103) امام صادق فرمود : برای زائرین حرم امیرالمؤمنین ، درهای آسمان ، جهت پرواز به عرش ، باز می شود . (بحار ج 27 ص 262) رسول اسلام فرمود : قسم به حقیقت رسالتم اگر کسی بی ولای علی هزار بار حج کند سودی از مناسکش نبرد و دوزخ را از خود دور نسازد .(مستدرک الوسائل ج 1 ص 24) امام صادق فرمود : دشمنان مرتضی علی ، ملعون در دنیا و معذّب در آخرتند هر چند به تیراژ اهل زمین باشند . (عقاب الاعمال ص 468) براء از مورخین اهل سنّت از پیامبر خدا نقل می کند که ایشان فرمودند : من و علی به منزله ی یک سر و پیکر هستیم . (فضائل الخمسه ج 1 ص 297) در هنگامی که رهبریّت ظاهری جامعه را بر عهده داشت به استاندارانش در اهواز و شیراز و کرمان نوشت : اگر به مردم ستم کنید و بیت المال را به حق و عدل تقسیم نکنید ، آنچنان بر شما سختگیری کنم که موهایتان بریزد و کمرهایتان خم شود و در بین اجتماع بی آبرو و حیثیّت شوید . (ولایة الفقیه ج 2 ص 673)
در معرفی خود به تاریخ هر عصری و تقویم هر نسلی فرمود : راستگوی بزرگم ، میزان حقّ و باطلم ، در آغازم و سرانجامم ، در همه جایم ، در محتوایم ، به هر چیزی عالمم ، چشم خدایم ، نزد خدایم ، امین خدا بر خلایقم ، قسمت کننده ی بهشت و دوزخم ، شاخص عابدین در عبادتم ، می میرانم و زنده می کنم . (مناقب ابن شهر آشوب) اَنس ابن مالک ، از مراجع اهل سنّت ، از پیامبر نقل می کند : علی بر امّت اسلامی ، حقّ پدری دارد . (فرائد السّمطین ج 1 ص 297) در آیه 67 سوره ی مائده، پروردگار عالمیان ، ولایت علوی را در کنار رسالت مصطفوی قرار داده و این دو را هم وزن یکدیگر خوانده و می فرماید : اگر تولیت علی را ابلاغ نکنی ، پیام یک عمر نبوّت را نرساندی . در آیه 3 سوره مائده ، مرتبه خلافت حیدری را اینگونه توصیف می فرماید : با جانشینی علی ، دینتان را کامل کردم و با رهبری او ، نعمتهایم را جامعیّت بخشیدم و با سرپرستی او ، از شما راضی گشتم .
امام صادق فرمود : بزرگترین و شریفترین اعیاد مسلمین ، روز غدیرخم است که واجب می آید شکر و سپاس در آن زمان . (الغدیر ج 1 ص 286) از جمله کتب معتبره ی اهل سنّت کتاب البدایة و النّهایة تألیف ابن کثیر است ، که از قول براء که او نیز از موثّقین سنی می باشد می نویسد : رسول اللّه در روز غدیر ، انواع ولایات را شمارش نمود و اعلام کرد که ولایت مورد بحث برای علی ّابن ابی طالب مهمتر از قرابتی است که والدین بر ما دارند و نیز دخالتی که خودمان بر خویشتن داریم و سپس بر این هویّت و موجودیّت از همگان بیعت گرفت و عمر ابن الخطّاب نیز صحّه گذاشت و تبریک گفت . (الغدیر علامه امینی ج 1 ص 11) رسول اکرم فرمود : مبارزه ي علی در جنگ خندق و نابود کردن پهلوان نامی عرب در آن مجاهدت از همه افعال خیر و اعمال عبادی مردم تا ابدالدّهر برتر و بالاتر و مهمتر است . (مستدرک صحیحین ج3 ص 32) از وصایای مولی الموحّدین به پسران معصومش می باشد که در قبال ترور من ، دست به خونریزی نزنید و به قصاص شهادتم ، فقط یک ضربه شمشیر به قاتلم بزنید و او را تکّه تکّه نکنید و فضای وحشت آلود را بر شهر حاکم نسازید . (بحار ج 42 ص 256)
این بود خوشه چینی هایی از بوستان علمی و فرهنگی نفس زکیّه ، فرزند بیست و ششم امام سجّاد که در کتابهای جواهر الولایه ، معاجز الولایه ، صوت الولایه ، امام شناسی ، شیعه شناسی و اعجاز شناسی از خود به یادگار گذاشت و مسلمانان را از میراث فکری و تحقیقی خویش غیرت بخشید . پس تحیّت پیروان مرجع زاهد ، آیت اللّه العظمی آقا سیّد محمد علی کاظمینی بروجردی ، بر جدّش امیرالمؤمنین که چنین ودیعه ای را در مسجد نور نهاد و تشیّع را با قلمش احیاء نمود . اَللّهمّ حَرّق اَعدائَهُ وَ مَن قَتَله وَ انصُرنا بِعِزَّتِه وَ اکتُب لنا بِسُلطانِک عَلی خِدمَته وَ اشدُد لِسانَنا بِمَدحِه .
اثر آيت الله سيد حسين كاظميني بروجردي

هیچ نظری موجود نیست: