چشم هایش خیره به توست. اشکهایش همسوی توست . دردت کهولتش داده و غمت پیرش نموده ! عشقت شمع شب های تار اوست. به یادت ، گود زورخانه زمان را فتح کرد و به خاطرت میدان وحوش را تلاقی نمود ! درندگان را با فریادش به هراس آورد و وجدان عمومی را به رنجهایت آشنا کرد . لبخندش را به نیزار ستمکاران فروخت و آغوشت را به هزینه مرگ تدریجی خود خرید ! مهربانی را لیاقت تو می داند و مهرورزی را هدیه الهی به بشریت می خواند !
هرگز مپندار که غیبتش فواصلی را پرده داده ؛ که به نامت همواره با خدایت نجوا داشته و عریضه هایت را تقدیمش نموده ! تقویم را نبض خونینش ورق زد و تاریخ را با نفس های به کندی گرائیده اش خبر داد ! روزش با آفتاب اقبالت روشنی دارد و شبش با خیالت ستاره باران می باشد. بسان کبوتری است که از قفسش بسویت پر می کشد !
نجوایی با هموطنان در روز میلاد آیت الله بروجردی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر