فروردین ۲۵، ۱۳۸۸

بخشي از افشاگريهاي آيت الله بروجردي

وبلاگ بام آزادی
روايت خواني و درايت داري از متون حاكميت ديني ايران:
بارها تصميم داشتم تا كتاب خاطراتي از ديده ها و شنيده هايم از حكومت مذهبي ايران بنگارم؛ اما پيري زودرس زندان و افت حافظه و بيماري مغزي، اجازه تاليف اين مكتوب گسترده را نمي داد؛ ولي به نظرم آمد تا اسنادي را هرچند محدود براي درج در تاريخ معاصر ايران ارائه دهم؛ چرا كه ما تقويم نگاران حقيقي و حقوقي عصر خويشيم و نسلهاي آينده به چنين براهيني استدراك نموده و قضاوت خواهند كرد.
1. روزي در بند ويژه اوين و در بخش 500 موقت آن، يكي از روحانيون چپي را كه مغضوب ملاهاي راستي شده بود ديدم و چندي با وي هم سلول شديم. او اطلاعات مهم و بي واسطه اي را از مقامات بلند پايه داشت؛ از جمله مي گفت: يك روز در اواخر عمر شيخ صادق خلخالي، در قم به ملاقاتش رفته بوديم و او را در وضعيت تعفن بار و اسفناك و دلخراشي از لحاظ روحي و جسمي و فكري ديديم و سه بار با ما حرف زد و سپس از او جدا شديم. بار اول گفت: در اين چند سال بسيار كشته ام و آمارش را نمي دانم و خيلي اضطراب دارم. دوم گفت:هر چه كردم به امر سيد بود و او دست مرا در كشتارهايم باز گذاشته بود و من هيچ گونه مسئوليت دنيوي و اخروي را نمي پذيرم. سومين حرفي كه زد اين بود: به خانواده ام گفته ام تا مجوزهاي سيد را در كفنم بگذارند تا خيال من از بابت حساب و كتاب و بازجويي هاي قيامت راحت شود!

۲ نظر:

م.تخت جمشيد گفت...

اميدوارم خلخالي هاي زمان از خواب نكبت بارشان بيدار شوندو ببينند كه چه جناياتي را مرتكب شده اند و چه صدمات جبران ناپذيري را به اين ملت بيچاره وارد كرده اند.

محمد مهدي / تهران گفت...

به نظر من آيت الله كاظميني بروجردي يك تاريخ زنده است كه مي تواند تمام مظالم و بي عدالتي دستگاه حاكم ولايت فقيه را افشا كند و وجهه واقعي آنها را به تمام دنيا نشان دهد. مرحبا به چنين مردي