آبان ۲۴، ۱۳۸۶

نامه دفتر نمایندگی آیت الله بروجردی در اروپا خطاب به اعضاء شرکت کننده در کنفرانس صلح خاور میانه
مسئولين محترم كنفرانس صلح خاورميانه
خانمها، ‌آقايان ، ‌جناب رئيس
درود بر ساحت مقدّس آن جايگاه شريف
با اداء احترام به منويّات و اهداف آن مكان
صلح، هديه‌ي خداوند به تمامي موجودات است. با صلح، زندگي بشر زيبا و گوارا مي‌شود. بدون صلح، دنيا جهنم مي‌گردد. اگر صلح را از دست بدهيم، دچار جنگهاي ويرانگر و خانمانسوز مي‌شويم. چه خوب بود كه يك مصلح غيرتمند و با شرافتي پيدا مي‌شد و دنيا را از شرّ هر تهديدي كه صلح را به خطر مي‌اندازد، آسوده مي‌كرد. صلح بين دولتها،‌ اهميّت وافر دارد امّا كسي به فكر ملّتهاي تحت ستم حكومتهايشان نمي‌باشد. آيا مي‌دانيد كه چه به سر مردمي آمده كه تاوان استبداد حاكمانشان را مي‌دهند؟ آيا حكومتها،‌ حق دارند تا هرجا كه اشتهايشان ايجاب كند ديكتاتوري كرده و دمار از روزگار رعيّت بينوا و بي‌پناهشان درآورند و به قدرتهائي كه به دفاع از مظلومين زير سلطه‌ي آنها، اعتراض مي‌كنند، بگويند كه چرا در امور داخلي ما ، وارد مي شويد!؟ اگر اينطور است پس چه كسي بايد به داد اقشاري برسد كه مي‌خواهند آزاد زندگي كنند و هر لحظه در اسارت خشونت و خفقان، تلفات رواني و جسماني و مالي و خانوادگي مي‌دهند و صدايشان به جائي نميرسد؟
اكنون در كشور ايران، شديدترين نوع سركوب و شكنجه برقرار است و از سازمانهاي طرفدار صلح و مجامع بشر دوستانه، هيچ حركت مؤثر و مناسب و مهمّي ديده نمي‌شود.
عاليجنابان ؛
درايران، به نام خدا و مذهب، نسلها را بي‌دين مي‌كنند و آحاد جامعه‌ي ايراني را نابود مي‌سازند. مصداق روشن اين دعاوي تلخ و ناگوار، وجود رهبر ضدّ استبدادي زنداني ايران، آيت الله سيّد حسين كاظميني بروجردي است كه هم‌اكنون در زير شكنجه‌هاي شكننده‌ي روحي و جسمي در زندان اوين قرار دارد و خانواده‌اش دراسارت دستگاه امنيّتي قرار دارد و بسياري از پيروانش، مضروب و مجروح و مقتول شده‌اند.
اين پيشواي ديكتاتورستيز حرف اكثريّت قاطع ملّت ايران را مي‌زند و با وجود جوّ پليسي حاكم بر رسانه‌هاي داخلي، در آخرين جلسه‌اش، ده‌ها هزار نفر زن و مرد و بزرگ و كوچك از طيف‌هاي مختلف جامعه شركت كردند كه عكسها و فيلمهايش موجود است و بعد از انعقاد آن مجلس باشكوه كه به منزله‌ي رفراندومي آرام بود تاريخ معاصر را چنين نگاشت كه يك روحاني آزاديخواه و مستقل، بدون بهره‌برداري از رسانه‌هاي همگاني، بزرگترين استاديوم سرپوشيده ايران را با نفوس ملّت، مفروش كرد و اين سيل جمعيّت، به ميادين و خيابانهاي اطراف آنجا نيز كشيده شد.
انتظار مردم آزاديخواه و گريزان از مذهب دولتي، آنست كه با حمايت جدّي و جهاني از اين فقيه ضدّ ولايت فقيه، مانع تفتيش عقائد شويد و ته‌مانده‌ي آبروي خداوند بزرگ را بخريد و مجال قدرت نمائي به آنها ندهيد كه ايشان خشونت‌طلبان و تروريست‌پروراني هستند كه تحت عناوين مذهبي، دست به هر عمل منافي با حقوق بشر مي‌زنند و خود را مالك جان و مال و ناموس و فكر ايراني مي‌دانند و در امور لبنان و فلسطين و عراق و افغانستان دخالت مي‌كنند . در حاليكه ادعاي خيرخواهي از سوي كساني كه به مردم خود رحم نمي‌كنند دروغيست بس آشكار.
يك سال و نيم است كه آيت الله بروجردي در بندهاي مخفي و مخوف زندان اوين به سر مي‌برد و در دادگاه‌هاي پنهاني و دور از چشم وكلاي با شرافت و باوجدان، به اشدّ مجازاتهاي ناعادلانه و غيرانساني، محكوم گرديد و خانواده‌اش در تعقيب عوامل خشونت‌طلب حكومتي، دربه‌در كوچه و خيابانند و يارانش به محض طرفداري، سركوب مي‌شوند. در اين مدّت، كار اساسي از ناحيه‌ي سازمان ملل صورت نگرفت و اين روال همچنان ادامه دارد.
بزرگواران ؛
اگر آزادي و صلح و حقوق بشر براي شما مهّم است، اوّل از ايران آغاز كنيد و اين دردنامه را در آن كنفرانس بخوانيد تا تقويم بشري، ‌قضاوت شايسته‌اي از اوضاع فعلي ايران داشته باشد. برخورد با اين روحاني معترض و مخالف، بهترين دليل بر نقص آشكار حقوق بشر در ايران است. بيائيد و با تمام قوا از او دفاع كنيد تا حرمت آزادي فكري واعتقادي، پاسداري شود. از اعضاي شوراي امنيّت سازمان ملل بخواهيد تا قطعنامه‌اي در حمايت از آزادي‌هاي مذهبي به سرپرستي ايشان صادر شود.
از خبرگزاريهاي بين‌المللي بخواهيد تا اخبار ايشان را به دنياي حسّاس به حقوق بشر، بفرستند تا مقابله‌اي با اختناق رسانه‌اي ايران گردد؛ چراكه اين مبارز ميهني، مدتهاست كه مورد بمباران شديد و ناجوانمردانه‌ي رسانه‌هاي مزدور داخلي ايران قرار دارد و آنها مي‌خواهند تاريخ زنده و پاينده را وارونه بنويسند و باعث اغفال جهانيان گردند. حمايت بي‌چون و چرا از آزادي مطلق و همه جانبه‌ي ايشان، موجب مي‌شود تا او بطور علني و فعّال و همه جانبه به جنگ با استبداد ديني برود و قفلها را از دهان اكثريّت قاطع مردم ايران باز نمايد.
بيست و هشت سال است كه آئيني به نام اسلام به فرمانروائي رسيده در حاليكه ساليان درازي در اين كشور، مسلمانان زندگي مي‌كردند و به اجراي احكام اسلامي مي‌پرداختند. امّا آن دين كه در حكومت شاهان قرار داشت در قلبهاي مردم مي‌تپيد و مورد عشق‌ورزي عامّه قرار مي‌گرفت و در آن هيچ اثر و خبري از خودكامگي و خونريزي وجود نداشت امّا اين مذهبي كه به نام انقلاب، روح و معنويت جامعه را خشك كرده، و كالبد ايرانيان را فرسوده كرده، يك حركت بي‌پايه و اساس است كه ربطي به اديان توحيدي و آسماني ندارد. و اين بحث، موضوع اصلي درگيري آيت الله بروجردي با روحانيّون سلطه‌گر و ماجر‌اجو و تفتيشگر است.
اكنون به نام "آزادي" و "عدالت" و بخاطر آفريدگاري كه از اين دو قانون باستاني حمايت مي‌كند، از شما مي‌خواهيم تا اين نامه را سندي بر توحّش حكومت ايران دانسته و دادخواهي ملّت زير ستم ايران بدانيد و آن را در مباحث خود با قدرتهاي طرفدار حكومت ديني ايران، مطرح كرده تا روسيّه و چين نيز همراه جامعه جهاني شوند و به دولت ديكتاتور ايران فشار بياورند.
اگر براي مردم فلسطين و عراق و افغانستان و لبنان ، دلسوزي مي كنيد ، چرا مردم بيچاره و زبان بريده‌ي ايران را فراموش كرده‌ايد. زندانها، پر از معترضين است و خانه‌ها خالي از امنيّت و حرمت مي‌باشد.
چشم به راه محصول اين كنفرانس هستيم تا هديه‌اي به مردم ايران دهيد و مانع از شكستن كمر ايرانيان نجيب و غريب در زير بار ستمكاري حكومت ديني شويد. با سپاس و توقع به‌جا در پذيرش نامه ما.

هیچ نظری موجود نیست: