دی ۰۹، ۱۳۹۳

خطاب به وجدانهای بیدار و مدعیان برقراری سکولاریسم

بامدادان که طلیعه ی زیبای آزادی بر فراز میهنمان به درآید و خون های پاک ریخته شده، ثمره ی مجاهدتهای خویش را عیان بینند و جدایی دین و دولت نهادینه گردد و درخت پرشکوه دموکراسی بر ایران زمین سایه گستراند، تاریخ و آیندگان به قضاوت خواهند نشست که براستی چه کسانی در به بار نشاندن سکولاریسم هزینه دادند و از جان شیرین خود دست شسته و سیاه چاله های اوین را بر منافع شخصی و تشکیلاتی برگزیدند؟

" اول به سراغ یهودی‌ها رفتند من یهودی نبودم ، اعتراضی نکردم . پس از آن به لهستانی‌ها حمله بردند من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم . آن‌گاه به لیبرال‌ها فشار آوردند من لیبرال نبودم ، اعتراض نکردم سپس نوبت به کمونیست‌ها رسید کمونیست نبودم ، بنابراین اعتراضی نکردم . سرانجام به سراغ من آمدند هر چه فریاد زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند " مارتین نیمولر
بامدادان که طلیعه ی زیبای آزادی بر فراز میهنمان به درآید و خون های پاک ریخته شده، ثمره ی مجاهدتهای خویش را عیان بینند و جدایی دین و دولت نهادینه گردد و درخت پرشکوه دموکراسی بر ایران زمین سایه گستراند، تاریخ و آیندگان به قضاوت خواهند نشست که براستی چه کسانی در به بار نشاندن سکولاریسم هزینه دادند و از جان شیرین خود دست شسته و سیاه چاله های اوین را بر منافع شخصی و تشکیلاتی برگزیدند؟ در این حال چه مدعیانی که بیرون از گود، هماره فریاد جدایی دین از دولت سر میدهند در حالیکه حتی از شنیدن نام زندان نیز هراسانند و دریغ از حمایتی به رسم دلداری از مدافعان آزادی !
پرواضح است که نقش آقای کاظمینی بروجردی در اشاعه و ترویج اندیشه ی جدایی دین از دولت تا چه میزان است. در روزگاری که مدعیان روشنفکری حتی به شعارهای خود چون پلورالیسم و تکثرگرایی التزام عملی نداشتند او با قاطبه ی گروههای فکری و اعتقادی جامعه چون بهائیان، مسیحیان و کلیمیان با دوستی و احترام رفتار می نمود و از منظر یک انسان صاحب حق، همواره حمایت خود را از ایشان اعلام می نمود.
درعصری که روحانیت شیعه خفته است او به تنهایی فریاد جدایی دین از دولت سر داد و بدون هیچ حمایتی در خیابان آزادی تهران و در مقابل حکومتی بی رحم و غیرمردمی، آشکارا اعتراض خود را به اسلام سیاسی عیان نمود.
امروز تنها به دلیل آنکه ایشان روزگاری در کسوت روحانیت بوده، متاسفانه گروههای سکولار داخل و خارج با بی مهری تمام او را در بایکوت خبری قرار داده و حمایتهای خود را از او دریغ میدارند و با این عمل دست رژیم زورگو را در فشار بیشتر بر ایشان باز گذاشته اند !
وا اسفا؛ که اگر بار دیگر در تاریخ ایران زمین دقیق شویم در می یابیم که مدعیان آزادیخواهی همواره با اتخاذ تاکتیکهای غلط ، زمینه ی نخبه کشی را برای حکام مستبد فراهم می آورند و در نهایت آنچه از تاریخ به یادگار خواهد ماند، نام بزرگ مردانی است که با دوری از شعارزدگی، برای رهایی ملت از استبداد و دیکتاتوری، رنج سالها حبس در بدترین شرایط روحی و جسمی را به جان خریدند و در این راستا جان عزیز خود را برای ملت فدا نمودند . بی شک فردا از آن کسانی خواهد بود که بر پیشانی خود ننگ پشت نمودن به آزادیخواهان واقعی را نداشته باشند .

توسط : س. ع. از تهران

هیچ نظری موجود نیست: