مهر ۱۴، ۱۳۹۰

15 مهرماه 1385 سرآغازی بر تولد جنبش سکولاریستی در ایران


بام آزادی: 15 مهرماه سال 1385، سالروز سرکوب وحشیانه ی رژیمی مقهور و مغلوب علیه شخصیتی بود که ولایت فقیه و رهبریتش را معجونی مهلک و سمی برای تصدی مصدر دیانت و حاکمیت معرفی نمود .اعراض و اعتراض ادیب دگراندیش آقای کاظمینی بروجردی، زمانی اشکار شد که دیانت و حاکمیت با یکدیگر هم پیمان شده و ایرانی و میهنش، قربانی نظام بسته ای شد که در آن، افسون حاکمیت الله بر زمین،  کمترین بهایی برای کرامت بشری و شوکت انسانی و حیات ایرانی قائل نبود!

شکی نیست که تاکنون مجموعه اپوزیسیون خارج بطور عام و نخبگان و کنشگران سکولار بطور خاص، برای سکولاریزه کردن نظام فعلی ایران، تلاشهایی بس ارزنده را به ثبت رسانده اند که قطعا در بازگشایی بن بست های جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران تاثیر گذار خواهد بود لیکن نکته حیاتی اما فراموش شده در میان مجموعه سکولارها درک این واقعیت ست که جنبش سکولاریستی در داخل و خارج از ایران با توجه به واقعیتهای موجود،  نمی توانند همطراز و برابر باشند و از حیث تاثیرگذاری بر معادلات رایج کشور تفاوت دارند. حاکمیت هیولایی به نام اصل ولایت فقیه باعث گردید تولد جنبش سکولاریستی در داخل مرزهای جغرافیایی ایران به رهبریت آقای بروجردی، داستانی دیگرگونه داشته باشد و بجرات می توان ادعا نمود که در صورت همراهی سایر گروههای فعال و سکولار، نهایتا این جنبش می تواند شاه کلید نجات ایران باشد .
در زمانی که خفقان و استبداد حاکم بر کشور هر گونه زمینه را برای بحث و تبادل نظر کارشناسانه و تفصیلی بسته بود و فرصت را از منتقدان و معترضان با ایجاد فضایی میلیتاریستی ربوده بود، آقای کاظمینی بروجردی با شهامت و صراحتی کم نظیر، اساس و پایه های حاکمیت دینی در ایران را به چالش نظری و عملی کشاند و ماهیت ولایت فقیه و قدرت فاسده ی آن  را با حرکت معترضانه و مسالمت آمیز خود که به محاصره ی 70 روزه  خانه ایشان انجامید ، به تباهی کشانید و سرفصل نوینی را برای استقرار سکولاریزم و دمکراسی در قلمرو سیاسی و اجتماعی ایران گشود؛ بگونه ای که این جنبش پویا، خط بطلانی گردید بر مشروعیت پیمان نامه ای که  با آغاز پدیده ی شوم انقلاب خمینی،  بین دو نهاد دیانت و حاکمیت بسته شده بود .
 امروزه جنبش سکولاریستی و مدنی این ادیب آزادیخواه، اصلاحاتی خارج از چارچوب قوانین حکومت غیر اسلامی ایران و بر پایه ی اعلامیه جهانی حقوق بشر، معادلات بین المللی و البته توافق آحاد ملت ایران را دنبال می کند و این در حالی ست که گروه های اپوزیسون داخلی  توان عبور از خطوط قرمز حاکمیت ولایت فقیه را ندارند و در فضای چانه زنی با ولی فقیه و کشمکش سیاسی با رقبای خود بر سر اصلاحات در درون خانواده نظام اسیر بوده و همچنان به وقت کشی بیهوده خود ادامه می دهند . از سویی دیگر با توجه به تبلیغات گسترده حاکمیت بر ضد فعالان سکولار خارج، صدای این مجموعه معترض در داخل مرزهای جغرافیایی ایران براحتی قابل شنیدن نمی باشد.
هم اکنون رهبریت این جنبش با تحمل مشقات سنگین  و بیماریهای مهلک ناشی از شکنجه های مستمر و پیاپی،  همچنان مبارزات خود را از درون سلولهای قرون وسطایی  جمهوری اسلامی استمرار بخشیده و با قاطعیتی پولادین در برابر رفتار وحشیانه و غیر انسانی رژیم دینی و رهبریت ضد ایرانی آن ایستادگی نموده و تا تحقق کامل اهداف آزادیخواهانه و انسانی  خود فروگذار نخواهد بود و در این ستیز نابرابر به همیاری و همصدایی عاشقان و نخبگان وطن نیازمند است .
نکته غم انگیز داستان اینجاست که با شروع ششمین سال از زندانی شدن این معترض دگراندیش، بطور کلی جامعه ی اپوزیسون ایران تاکنون اهتمام شایسته و حمایت لازمه ی خود را در همراهی با حرکت آزادیخواهانه این مبارز ایرانی  انجام نداده و از این فرصت طلایی موجود برای رهایی ایران از یوغ دیکتاتوری غافل مانده است در حالیکه مطبوعات، کارشناسان، تحلیلگران و بطور کل ناظران غربی مسائل ایران، نگاهی و تحلیلی به مراتب واقعی تر نسبت به بروجردی و جنبش سکولاریستی ایشان در داخل کشور دارند و حرکت ایشان را بسیار مهم و تاثیرگذار تلقی می کنند و حمایت بیشتر از وی را لازم و ضرورری می دانند .
امید است با اتحاد و پیوستگی عاشقان وطن و مبارزان دلسوز میهن، شاهد اتمام عمر نکبت بار جمهوری اسلامی و برافراشته شدن پرچم شیر و خورشید نشان بر فراز مرزهای ایران زمین باشیم .  
هواداران آقای سید حسین کاظمینی بروجردی در داخل و خارج از کشور
14 مهرماه 1390 خورشیدی برابر با 6 اکتبر 2011

هیچ نظری موجود نیست: