اخیراً مجموعهای از تقریرات و تعلیمات روحانی دربند و محبوس در زندان
اوین، آیتالله سید حسین کاظمینی بروجردی با تمهیدات مخفیانه ازحصارِ حصین زندان
مخوف اوین گذشته است که به صورت رسالهای در دفاع از حقانیت اسلام غیرسیاسی و
محکومیت نظام ولایی حاکم بر ایران در ٨ بخش تدوین یافته و در شمار محدودی چاپ و در
اختیار دوستداران حقایق دینی قرار گرفته است.
این مجموعه که در واقع بیانیۀ روشنگرانۀ این روحانی مبارز و اسیر است
به گونۀ شجاعانه و آگاهانه با استناد به مدارک و منابع معتبر دینی و مآخذ فقهی،
اسلام غیرسیاسی و صرفاً الهی را به عامۀ مسلمانان به ویژه ذوبشدگان در ولایت
معرفی نموده و افسون روحانیون سیاستپیشه و دروغپرداز را برملا ساخته و ماهیت
ضدانسانی و ضد ایرانی آنها را افشا نموده است.
بخشهای هشت گانۀ این مجموعه به صورت زیر طبقه بندی شده است:
در بخش یکم، با ارائه دلایل متقن فقهی ادعاهای بی پایه
روحانیون سیاستپیشه را مبنی بر حقانیت مطلق نظریاتشان مردود دانسته و به موازات
آن راهکارهای منسوخ نمودن کلیۀ مصوبات تبعیضآمیز و خشونت بارشان را ارائه داده
است.
در بخش دوم، به استناد مدارک معتبر دینی بر این حقیقت پای فشرده است
که اسلام غیرسیاسی با مفاهیم اعلامیه جهانی حقوق بشر چون صلح و آزادی و آزادگی و
دموکراسی همسان است.
در بخش سوم، با نگاهی گذرا به تاریخ گذشته جهان و رویدادهای سیاسی
دوران معاصر ضرورت جدایی دین از سیاست را توجیه نموده است.
در بخش چهارم، کلیاتی در زمینۀ خطاپذیر بودن ذهن انسان در داوریهای
مرسوم، مورد کاوش قرار گرفته است.
در بخش پنجم، تعارضهای موجود در پارهای از احکام دینی مورد بحث و
بررسی قرار گرفته است و لزوم بازنگری و اصلاح باورهای رایج در ذهن عامه مورد توجه
و تاکید واقع شده است.
در بخش ششم، از کثرتگرایی دینی پشتیبانی شده و جدال میان پیروان
ادیان و مذاهب گوناگون نفی و محکوم شده است.
در بخش هفتم، ناهمخوانی دیانتهای سیاسی و حکومتی با تکامل نفس انسانها
مورد بررسی قرار گرفته است.
در بخش هشتم، کلیه فعالیتها و نظرات آیتالله بروجردی بازخوانی شده و
به پیوست آن مدارکی در زمینۀ توجه افکار عمومی جهان به نظرات منطقی و مبارزات
شجاعانه ایشان ارائه شده است.
یکی از نکات برجستهای که در متن بخش یکم این اثر تحقیقی مورد توجه
قرار گرفته است مسئلۀ محاربه با خداست که مانند شمشیر داموکلس بر فراز سر همۀ
دگراندیشان و مخالفان این نظام قرار گرفته است تا ندای هر مخالفی را خاموش
کنند و چه خونها به دستاویز محاربه با خدا ریخته و میریزند.
آیتالله بروجردی به استناد منابع چهارگانۀ فقه و اجتهاد یعنی کتاب
خدا (قرآن کریم) و سنت (یعنی قول و فعل فرستادگان خدا) به ویژه دو منبع اول یعنی
قرآن و سنت نتیجه گرفته است که نظرات و تفسیرهای مختلف دربارۀ این دو منبع ممکن
است برای کسانی که به ظاهر احکام مینگرند ایجاد اشکال کند و در این مورد به
فرمایش حضرت علی علیهالسلام خطاب به ابن عباس در احتجاج و بحث با خوارج استناد
جسته است که فرموده است: “لاتَخاصُم بِالقُرآن، فَاَن القُرآن حَماّل
ذُووُجوه، تَقُول وَ یَقُولُون” (نهجالبلاغه فیضالاسلام نامۀ ۷۷) یعنی با خوارج
بر اساس قرآن بحث نکن زیرا که آیات قرآنی “ذو وجوه” میباشند، یعنی شامل اصول و
دیدگاههای کلی است . لذا از اشارات قرآنی میتوان تفاسیر و تعابیر مختلف و حتی
متناقض یکدیگر برداشت کرد. پس هر کس چیزی میگوید بر خلاف دیگری در حالی که هر دو
طرف به قرآن استناد میکنند. در نتیجه اختصاص دادن مقاصد خاص به هر
فراز از آیات، ثمرهاش هرج و مرج و بلاتکلیفی خواهد بود.
آیتالله بروجردی از این مقدمه نتیجه میگیرد که نمیتوان به
صرف استناد به ظاهر آیات قرآنی آرای دگراندیشان را مردود شمرد و به آنان برچسب
محاربه با خدا زد و آنان را “مفسد فیالارض” خواند.
آیتالله در این مورد به یکی از فرمایشات پیغمبر اسلام به نقل از کتاب
“وسایل الشیعه” شیخ حُرّ عاملی ( جلد ۲۷ صفحه ۱۹۰) استناد میکند که رسول خدا
فرموده است: ” مِن فَسَرَ القُرآن بِرآیهِ فَقَد اَفتری عَلَیالله” یعنی هرکس
قرآن را به رأی و نظر خود تفسیر کند به خدا دروغ بسته است.
در این مقال، آیتالله کاظمینی بروجردی اظهارعقیده کرده است که در
روایات و احادیث دینی، به ویژه احادیث شیعه، شمار بدعتها و تحریفهای عمدی و
غیرعمدی، خواسته و ناخواسته تحقق یافته است. برای اثبات این نظر مصادیقی را هم ذکر
کرده است با این توضیح که هیچ کدام از موارد و مصادیق مورد اشاره خطا، به قصد فریبکاری
یا سوء استفاده نبوده ولی به هر حال کلامی که به دست ما رسیده است اصلاً یا وجود
نداشته و ساختگی بوده است و یا آنکه در سلسلۀ راویان و در طول تاریخ دچار تحریف و
دستکاری شده و ازسوی دیگر بدعتهایی در این بخش از کتاب مسئلۀ
“تقّیه” مورد بحث نویسنده قرار گرفته و نتیجه گرفتهاند که”تقّیه” در
سیاست با تقّیه در مباحث فقهی و اخلاقی متفاوت است و در احکام دینی تقّیه
در “اضطرار” کاملاً مجاز است. آیتالله مثالها و مصادیقی در مورد
تقّیه اضطراری بیان کرده است که چیزی شبیه سخنِ سعدی “دروغ مصلحتآمیز به از راست
فتنهانگیز است” را به ذهن متبادر میسازد.
مسائل مهّم دیگری ار قبیل “محکمات و متشابهات قرآن” و ضروتِ عقل و
اجماع در کنار قرآن و سنت و راهکارهای نسخ قوانین تبعیضآمیز و خشن فقهی و مخالفتهای
غیر مستقیم قرآن با احکام بی رحمانه و ظالمانه مورد بحث قرار گرفته است که ورود به
آنها موجب تطویل این نوشتار میشود هرچند که در جهت روشنگری ورود و اشارۀ اجمالی
به آنها ضرورت داشت ولی هنگامی که این اثر در معرض استفادۀ عموم قرار گیرد ارزش و
اهمیت مباحث مطروحه روشن میشود و امید است که چنین فرصت و امکانی تدارک شود.
مسئلۀ عمدۀ دیگری که در این مجموعه مورد توجه واقع شده “پدیدۀ
سکولاریسم” و ضرورت جدایی دین از سیاست و حکومت است. آیتالله بروجردی با
ادلّه کافی ثابت کرده است که سکولاریسم و حکومت مردمی هیچ تعارضی با اسلام
غیرسیاسی ندارد. اما حکّام سیاستباز ایران، سکولاریسم را نفی میکنند زیرا با منافع
و اغراض انحصارطلبانۀ آنها منافات دارد.
آیتالله بروجردی با وجود عوارض ناگوار جسمی و روحی و شکنجهها و
آزارهای وارده از سوی حکومت جابر کنونی بر وی، با روحیۀ مستحکم بر موضع خود
ایستاده و به رسالت و تعهدی که به عنوان یک روحانی مسئول احساس میکند عمل مینماید
و در عین خوشبینی، امید خود را به اتکای حدیث نبوی ” اَلمُللک یَبقی مَعَ الکُفر
وَ لا یَبقی مَعَ الظُّلم” برای فروپاشی این نظام انحصارطلب و بر آمدن یک
سیستم سکولار و اسلام غیرسیاسی از دست نداده و مأیوس نمیشود.
خداوند عالم این سید بزرگوار و مبارز را در راهی که در پیش گرفته است
موفق بدارد. انشالله.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر