شهریور ۱۶، ۱۳۸۹

فشار امنیتی بر حوزه و تعرض به مراجع تقلید، با کدام هدف؟

احمد قابل، پژوهشگر علوم دینی و تحلیلگر مسائل سیاسی در مصاحبه ای با دویچه وله در ارتباط با تشدید فشارهای امنیتی بر حوزه و روحانیت خاطر نشان نمودند:
حدود یک ماه پیش بود که به بیت آیت‏الله صانعی و هم‏چنین دفتر مرحوم آیت‏الله منتظری حمله شد. با توجه به این‏که این مسئله در زمان حیات آیت‏الله منتظری و هم‏چنین در ارتباط با برخی از علمای دیگر سابقه داشت، پیش‏زمینه‏ی ذهنی‏ای برای کسانی که مخالف این‏گونه دخالت‏ها و هتک حرمت‏ها هستند، فراهم می‏کرد.
این پژوهشگر علوم دینی در جواب سوالی مبنی بر اینکه: "آقای کروبی هشدار داده‏اند که تعرض به مراجع تقلید شیعه، نوعی ساختارشکنی است؛ این ساختارشکنی در عمل به چه معنا است؟ کدام ساختار دارد شکسته می‏شود یا ممکن است شکسته شود؟" تصریح نمودند:
یک ساختار فرهنگی- اجتماعی در کشور ما وجود داشته که حتی در زمان حکومت سلطنتی گذشته، تعرض به منازل مراجع یا دفاتر مراجع، صورت نمی‏گرفته است. بعد از انقلاب، دیگر انتظار این نمی‏رفت که حکومت به نام دین باشد، اما به حریم مرجعیت حمله بشود و خانه‏ و دفتر آن‏ها مورد تعرض قرار گیرد. اما متأسفانه از همان سال‏های اول انقلاب، با مرحوم آیت‏الله شریعتمداری برخورد بسیار نامناسب و غیرمنطقی ای شد و بعد هم این برخوردها ادامه پیدا کرد. در برخی از نوشته‏های گذشته‏ام، اسامی این افراد را آورده‏ام و می‏توانم بگویم که در طول مدت حکومت اسلامی، دست‏کم با ۱۰ مرجع تقلید به شدت و بسیار غیرمنطقی برخورد شده است و حتی برخی ۱۷ سال در حبس خانگی به‏سر برده‏اند.
ایشان افزودند: باید حرمت این ساختار فرهنگی‏، اجتماعی و مذهبی در جامعه‏ی ما حفظ شود و شکسته نشود. یعنی فکر نمی‏کنم این کم‏تر از بحث‏هایی باشد که حکومتیان، تحت عنوان این‏که شعار مردم در مقطعی در خیابان‏ها، شعار ساختارشکنانه بوده است، مطرح می‏کنند. شعار ساختارشکنانه قبیح‏تر و زشت‏تر است یا عمل ساختارشکنانه، یعنی هتک حرمت به صورت رسمی و عملی؟!
آقای قابل در جواب سوال: "صحبت از این است که حوزه‏ی علمیه‏ی قم، به‏خصوص در یک سال اخیر، زیر ضرب قرار گرفته است، آیا از نظر شما هم همین‏طور بوده است؟ و در این صورت چه پیامدهایی داشته است؟" گفتند:
من از علت آن شروع می‏کنم تا بعد به پیامدش برسیم؛ به نظر من، با توجه به این‏که اعلام مرجعیت از سوی جامعه‏ی مدرسین که خود آن یک بدعت بود، صورت گرفت و بعد از فوت مرحوم آیت‏الله اراکی، هفت نفر را معرفی کردند که یکی از آن‏ها آقای خامنه‏ای بود و با توجه به از میدان به‏ در رفتن رقبای آقای خامنه‏ای، یعنی شش نفر دیگر که الان سه نفر آن‏ها از دنیا رفته‏اند، علت اینکه آقایان به مراجع دیگر فشار می‏آورند، این است که آن‏ها ادعای رقابت با آقای خامنه‏ای نکنند و احساس کنند هنوز که مدعی نیستند، مورد هجوم‏اند و اگر فردا بخواهند مدعی بشوند، طبیعتاً این هجوم بیشتر خواهد شد!
به نظر من، علت اساسی برخوردی که حکومتیان با حوزه شروع کردند، این باید باشد. وقتی کسی این علت را قبول کند، اثر و نتیجه‏ی آن هم این خواهد شد که میدان مرجعیت برای شخص آقای خامنه‏ای خالی بشود. به‏خصوص که یکی دو مرجعی که باقی مانده‏اند، پیرتر هستند. در نتیجه‏ یکی از آثار آن، این خواهد شد که از این به‏بعد، مرجعیت کاملاً دولتی و حکومتی بشود و دیگر باید فاتحه‏ی حوزه‏ی علمیه را خواند.
یعنی حکومتی که بخواهد بر حوزه‏ی علمیه مسلط باشد و حوزه‏ی علمیه‏ای که در برابر تسلط گسترده‏ی حاکمیت بر خودش تمکین کند، ‌دیگر آن حوزه، حوزه‏ی علمی نخواهد بود. بلکه حوزه‏ای کاملاً سیاسی و امنیتی است!

هیچ نظری موجود نیست: