احمد قابل، پژوهشگر علوم دینی و تحلیلگر مسائل سیاسی در مصاحبه ای با دویچه وله در ارتباط با تشدید فشارهای امنیتی بر حوزه و روحانیت خاطر نشان نمودند:
حدود یک ماه پیش بود که به بیت آیتالله صانعی و همچنین دفتر مرحوم آیتالله منتظری حمله شد. با توجه به اینکه این مسئله در زمان حیات آیتالله منتظری و همچنین در ارتباط با برخی از علمای دیگر سابقه داشت، پیشزمینهی ذهنیای برای کسانی که مخالف اینگونه دخالتها و هتک حرمتها هستند، فراهم میکرد.
این پژوهشگر علوم دینی در جواب سوالی مبنی بر اینکه: "آقای کروبی هشدار دادهاند که تعرض به مراجع تقلید شیعه، نوعی ساختارشکنی است؛ این ساختارشکنی در عمل به چه معنا است؟ کدام ساختار دارد شکسته میشود یا ممکن است شکسته شود؟" تصریح نمودند:
یک ساختار فرهنگی- اجتماعی در کشور ما وجود داشته که حتی در زمان حکومت سلطنتی گذشته، تعرض به منازل مراجع یا دفاتر مراجع، صورت نمیگرفته است. بعد از انقلاب، دیگر انتظار این نمیرفت که حکومت به نام دین باشد، اما به حریم مرجعیت حمله بشود و خانه و دفتر آنها مورد تعرض قرار گیرد. اما متأسفانه از همان سالهای اول انقلاب، با مرحوم آیتالله شریعتمداری برخورد بسیار نامناسب و غیرمنطقی ای شد و بعد هم این برخوردها ادامه پیدا کرد. در برخی از نوشتههای گذشتهام، اسامی این افراد را آوردهام و میتوانم بگویم که در طول مدت حکومت اسلامی، دستکم با ۱۰ مرجع تقلید به شدت و بسیار غیرمنطقی برخورد شده است و حتی برخی ۱۷ سال در حبس خانگی بهسر بردهاند.
ایشان افزودند: باید حرمت این ساختار فرهنگی، اجتماعی و مذهبی در جامعهی ما حفظ شود و شکسته نشود. یعنی فکر نمیکنم این کمتر از بحثهایی باشد که حکومتیان، تحت عنوان اینکه شعار مردم در مقطعی در خیابانها، شعار ساختارشکنانه بوده است، مطرح میکنند. شعار ساختارشکنانه قبیحتر و زشتتر است یا عمل ساختارشکنانه، یعنی هتک حرمت به صورت رسمی و عملی؟!
آقای قابل در جواب سوال: "صحبت از این است که حوزهی علمیهی قم، بهخصوص در یک سال اخیر، زیر ضرب قرار گرفته است، آیا از نظر شما هم همینطور بوده است؟ و در این صورت چه پیامدهایی داشته است؟" گفتند:
من از علت آن شروع میکنم تا بعد به پیامدش برسیم؛ به نظر من، با توجه به اینکه اعلام مرجعیت از سوی جامعهی مدرسین که خود آن یک بدعت بود، صورت گرفت و بعد از فوت مرحوم آیتالله اراکی، هفت نفر را معرفی کردند که یکی از آنها آقای خامنهای بود و با توجه به از میدان به در رفتن رقبای آقای خامنهای، یعنی شش نفر دیگر که الان سه نفر آنها از دنیا رفتهاند، علت اینکه آقایان به مراجع دیگر فشار میآورند، این است که آنها ادعای رقابت با آقای خامنهای نکنند و احساس کنند هنوز که مدعی نیستند، مورد هجوماند و اگر فردا بخواهند مدعی بشوند، طبیعتاً این هجوم بیشتر خواهد شد!
به نظر من، علت اساسی برخوردی که حکومتیان با حوزه شروع کردند، این باید باشد. وقتی کسی این علت را قبول کند، اثر و نتیجهی آن هم این خواهد شد که میدان مرجعیت برای شخص آقای خامنهای خالی بشود. بهخصوص که یکی دو مرجعی که باقی ماندهاند، پیرتر هستند. در نتیجه یکی از آثار آن، این خواهد شد که از این بهبعد، مرجعیت کاملاً دولتی و حکومتی بشود و دیگر باید فاتحهی حوزهی علمیه را خواند.
یعنی حکومتی که بخواهد بر حوزهی علمیه مسلط باشد و حوزهی علمیهای که در برابر تسلط گستردهی حاکمیت بر خودش تمکین کند، دیگر آن حوزه، حوزهی علمی نخواهد بود. بلکه حوزهای کاملاً سیاسی و امنیتی است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر