مرداد ۰۳، ۱۳۹۰

موضع مجتبی واحدی و رویکرد اصلاح طلبان

ویکتوریا آزاد - مجتبی واحدی در مصاحبه ای که با سایت بالاترین داشت به پرسش هایی پاسخ داد که با باز کردن تعدادی از این سوال ها می توان به نقش طیف اصلاح طلب در روند مبارزات جنبش و نگاه آنها به حضور در صحنه سیاسی کشور و موضع گیری های این گروه سیاسی در مسأله انتخابات پیش رو پی برد.
جناب واحدی با آن صراحت در گفتار بار دیگر ضمن آنکه اعلام کرد خود را اصلاح طلب نمی داند , با زیر سوال بردن موضوع شرکت در انتخابات , رو به اصلاح طلبان دو پرسش را مطرح کرد: 

1 ) شما چه تغییری در رفتار و گفتار حاکمیت مشاهده کرده اید که میل شرکت در انتخابات را در شما بر انگیخته است ؟ 
( 2  با توجه به محدود سازی روزافزون مجلس از سوی جناح اقتدارگرا و شخص رهبر حکومت اسلامی که هر گونه تصمیم گیری مستقل را از نمایندگان سلب می کند , هدف از حضور در چنین مجلسی را چگونه توجیه می کنید  
همانگونه که از ماهیت این پرسش ها پیداست ایشان در واقع چرایی موضوع حضور در دایره نظام به هر شکل ممکن را از سران طیف اصلاح طلب جویا شده است . بی شک لفظ " تغییر در رفتار حاکمیت " که از طرف جناب واحدی مطرح شده است به منزله برآورده شدن خواست هایی است که بعد از کودتای انتخابات سال 88 در آن مقطع از طرف سران جنبش سبز و در ادامه از سوی نیروهای اصلاح طلب بیان شده است . آیا حاکمیت در شرایط کنونی تن به این خواسته ها داده است ؟ و اصولا پیش کشیدن بحث انتخابات با تشدید و فشار روزافزون جناح اقتدارگرا بر فعالین سیاسی , اجتماعی و مدنی و محدود کردن فضای سیاسی کشور در براورد با مطالبات شما ( جناح اصلاح طلب ) کوچکترین همخوانی را دارد ؟  
و نکته مهم دیگر اینکه بر فرض محال حضور اکثریت نمایندگان اصلاح طلب در مجلس آینده , این مجلس فرمایشی توان مواجهه با حکم حکومتی رهبر و تفسیر و تعبیر قانون اساسی از سوی شورای نگهبان , طبق معیار و نظر رهبری حکومت اسلامی را دارد ؟ و یا اینکه در این شرایط هم تنها به حضور در صحنه سیاسی کشور زیر چتر نظام ولایت فقیه بسنده می کند ؟ 
و اما در پرسش بعدی که مشخصا به موضوع آفت مسائل عقیدتی در تفکر حاکمیت بر مردم و ایدئولوژیک کردن حکومت می پردازد در مواجهه با این سوال که , آیا حجاب اجباری امری مخالف آزادی افراد و نقض حقوق شهروندی است یا خیر ؟ ایشان در پاسخ به این پرسش با پیش کشیدن نظر و خواست مردم ضمن اینکه مخالفت صریح خود را با ایدئولوژیک کردن حکومت اعلام می کند و در ادامه با بیان این مطلب که من حتی یک آیه ,روایت و حدیث سراغ ندارم که در صدر اسلام مسئله حجاب را برای زنان اجباری کرده باشد ,  در این مورد و موضوع انتخاب دین و حکومت دینی و حتی جدایی دین از حکومت را به عهده خواست مردم و اکثریت جامعه می دانم , این سخنان در حالی از سوی وی مطرح می شود که در این سالها طیف اصلاح طلب همواره با شعار مردم سالاری دینی پا به عرصه سیاسی کشور گذاشته اند . در واقع عنصر دین را بخش جدایی ناپذیر از حکومت دانسته اند و تفسیر اینکه دو عبارت حجاب اجباری و مردم سالاری را چگونه می توان در کنار یکدیگر قرار داد را می گذارم به قضاوت شما و پاسخ گویی این اشخاص در سوال سوم چرایی عدم استفاده از فضای دموکراتیک خارج از ایران برای آغاز گفتگو بین همه جناح های اپوزسیون و اتحاد بر سر موارد مشخص را مطرح می کند , مجتبی واحدی ضمن استقبال از این موضوع راهی غیر از این طریق را برای رسیدن به یک انسجام و توافق بر سر موارد کلان و اصلی در مسیر مبارزات سیاسی نمی داند در صورتی که آنچه تا کنون در موضع گیریهای جناح اصلاح طلب دیده شده است این طیف به دلیل اینکه خود را سهمدار و محق در صحنه سیاسی نظام می داند و همواره به جناحهای اپوزسیون خارج از کشور ( اعم از سلطنت طلب ها , سکولارها , جمهوری خواه , کمونیست ها , و سایر گروهها ) به چشم یک غریبه نگاه کرده که هیچ سهمی از سیاست و حضور در صحنه سیاسی ایران ندارند . 
و اما در پرسش بعدی که می توان آن را یکی از اساسی ترین مباحث این گفتگو در نظر گرفت مسئله قانون اساسی جاری بر جامعه است . سوال : تعبیر آقای کروبی ( در واقع تحلیل آقای واحدی از جانب جناب کروبی ) از قانون اساسی جمهوری اسلامی و اجرای بی تنازل قانون اساسی موجود چیست ؟ مجتبی واحدی در پاسخ به این مهم جمله را اینگونه آغاز می کند : بنا بر تعریف آقای کروبی که حکومت را نه جمهوری می داند و نه اسلامی , در واقع به طور کل جریان حاکمیت را که بانی و تشکیل دهنده این قانون اساسی است را منتفی می داند . و در ادامه باز هم به صورت واضح قانون اساسی را مشروع میداند که , پس از براندازی این نظام و استقرار حاکمیت مردم و نهادینه شدن دموکراسی بر اساس خواست مردم با انتخاب اکثریت جامعه ( در بهترین حالت , قانون اساسی مبتنی بر اساسنامه حقوق بشر ) نوشته شود . نه آن قانون اساسی نگارش شده به دست شورای نگهبان ( از ولایت فقیه ) که این حق را برای خود قائل می داند که آن را در دوره های مختلف زمانی و بر اساس منافع نظام تعبیر و تفسیر کند , و کار به جایی می رسد که حتی سخنان رهبر را مقدم بر این قانون می داند  .
پس افرادی که خود و خط مشی گروه خود را ( طیف اصلاح طلب ) ملزم به اجرای بی تنازل این قانون اساسی می دانند , موظف هستند تفسیر شورای نگهبان از قانون اساسی ( تقدم ولی فقیه بر قانون اساسی و عدم امکان نظارت بر  قانون اساسی وضع شده توسط شورای نگهبان ) را بپذیرند.
در کنکاش این مباحث مطرح شده و پاسخ های به جای مجتبی واحدی و موشکافی و رویکرد اصلاح طلبان از بطن این پاسخ ها به خوبی می توان به این نکته دست یافت که چرا در مقاطع حساسی که هم در نظر و هم در عمل گروههای معترض و به طور اخص " جنبش سبز "  ماشین براندازی نظام را به حرکت در می آورند , این طیف با سیاست یکی به نعل و یکی به میخ به عنوان ترمز حرکت این ماشین عمل می کند.  

هیچ نظری موجود نیست: